هزینه مارکتینگ بخش ضروری از هزینه های هر کسب وکاریه چون با مارکتینگه که فروشی به وجود میاد و به این هزینه ها باید یه نگاه سرمایه گذاری داشت که اگه درست سرمایه گذاری بشه بازدهی بالایی داره ، معمولا بودجه های مارکتینگ محدوده و این هنر مارکتره که با این بودجه محدود بیشترین بازدهی رو داشته باشه ، بعضی از این هزینه ها بازگشت کوتاه مدت دارند مثلا هزینه تبلیغات تلویزیونی. برای معرفی یه محصول و بعضی از این هزینه ها بازگشتشون بلند مدته مثل هزینه ای که برای برندینگتون می کنید، معمولا تو کسب و کارهای کوچک اولین جاهایی که از بودجه اش می زنند بودجه مارکتینگه، مارکتره باید صاحب کسب وکار رو توجیه کنه که بدون تبلیغات فروشش پایین میاد و درامدش کم می شه.
برای این که بتونید بودجه مارکتینگ رو محاسبه کنید باید اهداف کمپینتون رو از قبل مشخص کرده باشید هدفتون چیه ؟ دقیقا چی رو می خواهید به دست بیارید ؟ کیا قراره این جا باهاتون همکاری کنند؟ اینو تو چه بازه زمانی می خواهید انجام بشه؟ این سوال ها رو باید کامل بهش جواب بدید
مثلا فقط می خواهید اگاهی از کسب وکارتون برای مشتری ها به وجود بیاورید یا می خواهید فروشتون رو بیشتر کنید یا اصلا می خواهید شراکای تجاریتون رو گسترش بدید هر هدفی واسه کمپینتون دارید باید قبل از تعیین بودجه مارکتینگ مشخص بشه ، همون جور هم که قبلا گفتیم واسه این اهداف باید معیار داشته باشید تا بتونید موفقیت یا شکستش رو اندازه بگیرید
یه مورد دیگه که قبل از شروع کمپین و تعیین بودجه مارکتینگ باید انجام بدید قیمت گذاری محصولاتتونه ، قیمت محصول از نگاه مشتری میزان ارزشیه که برای محصول یا خدماتتون قائلید و ان ها حاضرند بابت محصول هزینه کنند
برای کسب وکار قیمت درامدیه که بابت محصول یا خدماتش می گیره و هزینه ها و سودش رو پوشش می ده ، این قیمت به متغیرهای زیادی مثل رقبا ، مشتری ها یا حتی محدودیت های قانونی بستگی داره و قیمت گذاری بخش مهمی از مارکتینگه که باید قبل از شروع کمپینتون مشخص شده باشه
ارزش طول عمر مشتری یکی از معیارهای مهم تو بودجه کمپین هاست ، این مهمه که بدونید چه قدر باید هزینه کنید تا یه مشتری رو جذب کنید ، چه قدر باید هزینه کنید تا اونو به عنوان مشتری نگه دارید و چه قدر اون مشتری براتون آورده داره، از نگاه clv جذب یه مشتری فقط برای یه خرید نیستش بلکه برای ایجاد یه رابطه کسب وکاره ، چون حفظ مشتری فعلی خیلی کم هزینه تر از پیدا کردن مشتری جدیده پس به صرفه تره که مشتری هایی رو جذب کنید که امکان نگه داشتنشون باشه
ارزش طول عمر مشتری، ارزش کل آورده یک مشتری در تمام دوره رابطه اون با کسب وکاره
برای این که بتونید ارزش طول عمر مشتری رو مشخص کنیم باید بدونیم طول عمر مشتری دقیقا چیه؟ منظور طول عمر مشتری واقعا طول عمر خود مشتری نیستش بلکه متوسط زمانیه که مشتری تو اون بازه یه متوسط خریدی از شما می کنه
مثلا اگه هر سال یه مشتری از شما خرید کنه طول عمر مشتری 1 ساله و اگه توی دوره های 4 ساله دو بار از شما ولی در بازه های زمانی نامنظم خرید کنه ظول عمر مشتری 4 ساله ، اینو یادتون باشه هر مشتری طول عمر خاص خودش رو داره ولی ما برای این که محاسباتمون رو راحت کنیم طول عمر مشتری رو واسه مشتری هایی که هر کمپین اورده یه عدد حدودی می گیریم
خوب حالا می خواهیم ارزش طول عمر مشتری رو محاسبه کنیم ، ارزش طول عمر مشتری می شه
CLV=(کل هزینه فروش ، جذب مشتری و خدمات فروش)-(تمام درآمد مشتری در طول عمر کلی مشتری)
یعنی مثلا اولین خرید یک مشتری 100 هزار تومان است و در دو دوره 1 ساله طول عمر مشتری 2 بار خرید 100 هزار تومان انجام دهد و هزینه جذب مشتری 50 هزار تومان و هزینه محصول هم 50 هزار تومان است
ارزش طول عمر مشتری رو ابنجوری به دست میارید که 100 تومان خرید اول تو دوره اول 2 تا 100 تومان و در دوره دوم 2 تا 100 تومن دیگه خرید کرده که می شه 500 تومن مجموعش حالا بابت جذب اولیه 50 تومن و 5 تا محصول با هزینه 50 تومن فروخته شده که می شه 300 تومن پس clv می شه 200 هزار تومان
200=(5×50+50)-(100+2×100+2×100)
اگه فقط به فروش اول نگاه کنید 100 تومن درآمد بوده که 50 تومنش هزینه جذب و 50 تومنش هزینه محصوله که بظر میاد فروش سود آوری نباشه ولی اگه به ارزش طول عمر مشتری نگاه کنید می بینید که توی 2 سال 300 تومن سود داشته اگه ارزش طول عمر مشتری رو در نظر بگیرید بلند مدت تر به مشتری ها نگاه می کنید و متوجه می شوید بعضی کمپین ها کوتاه مدت شاید سودی نکنید ولی بلند مدت سوداور می شه
معمولا این طوریه که تو سال های اول یه کسب وکار هزینه قابل توجهی از درامد رو باید برای هزینه مارکتینگ گذاشت ولی کسب وکارهایی که چند ساله دارند فعالیت می کنند یه تعداد مشتری از قبل دارند و هزینه مارکتینگشون کمتره مگر این که بخواند کسب وکارشون رو گسترش بدهند
بیشتر کسب وکارها اون قدر که پولشون می رسه روی مارکتینگ هزینه می کنند یعنی یه درصدی از درامدشون رو روی مارکتینگ می گذارند این عدد می تونه بین 5 تا 20 درصد باشه و معمولا برای کسب وکارهای جا افتاده 10 درصده ، حسن این که بودجه مارکتینگ درصدی از فروش باشه اینه که اولا همیشه یه حداقلی برای مارکتینگ هزینه می شه دوما اگه فروش بره بالا بودجه مارکتینگ هم بیشتر می شه پس قاعدتا با بیشتر شدن بودجه مارکتینگ احتمالا فروش هم بیشتر هم می شه
ولی مشکلش اینه که اگه کسب وکارتون رشد نکرده باشه این درصد عدد کمی می شه و اون بودجه ای که نیازه که رشد کنید توش در نظر گرفته نمی شه ، خیلی وقت ها هم مناسبتی روی مارکتینگ هزینه می کنند مثلا یه کمپین به یه مناسبت می روند
همیشه توی بودجه مارکتینگتون یه نگاهی به رقبا و میزان هزینه ای که اون ها روی مارکتینگ می کنند باید داشته باشید اگه اون ها هزینه قابل توجهی می کنند و شما نمی تونید به اندازه اون ها هزینه کنید تنها راه حلتون اینه که بهینه تر روی مارکتینگتون هزینه کنید برای این کار باید برنامه داشته باشید و از قبل مشخص کنید هدفتون چیه و براساس اون یه برنامه مارکتینگ بنویسید و براساس اون برنامه مارکتینگ بودجتون رو مشخص کنید
این بودجه شامل چند دسته هزینه می شه اولین هزینه ، هزینه ثابته مارکتینگ مثل حقوق مارکتر ، اکانت منیجر اینستاگرامتون ، سئوکارتون بخش دوم هزینه ها هزینه تولید محتواست مثل هزینه که به یه گرافیست برای طراحی پوستر می دید یا هزینه ای که به یه عکاس برای عکس های اینستاگرام می دید یا هزینه تدوین محتواتون بخش سوم هزینه ها، هزینه انتشار محتواست مثل هزینه ای برای تبلیغات تلویزیونی ی دید یا پولی که به یه اینفلونسر می دید
برای تمام هزینه ها قبل از این که کسی رو استخدام یا سفارشی رو به کسی بدید حتما حسابی تحقیق کنید تا با کمترین هزینه بیشترین خروجی بگیرید
سعی کنید براساس داده هایی که به دست میارید تصمیم بگیرید تو کدوم حوزه مارکتینگ تمرکز کنید برای این کار می تونید تست برید مثلا هم زمان یه بودجه محدودی رو روی مقایسه بازدهی تبلیغات کلیکی و اینفلونسر مارکتینگ برید ببیند کدوم بهتر برای کسب و کارتون جواب می ده این هم در نظر بگیرید که باید این دو تا تست رو هم تحلیل کنید شاید تبلیغی که رفتید تبلیغ خوبی نبوده با در نظر گرفتن این ها باید پیدا کنید بهترین شیوه برای شما کدومه