ali Golpaygani
ali Golpaygani
خواندن ۱۱ دقیقه·۱ سال پیش

ساختار محتوا متنی

محتوای متنی
محتوای متنی

خواننده فقط یک نگاه کلی به محتوا می کند

نحوه مطالعه محتوای متنی

معمولا زمانی که خواننده ها می خواهند یه محتوا رو که سرچ کنند، دنبال یک جواب یا سوال یا حل مشکلشون می گردند واسه همین وقتی یه محتوا رو باز می کنند فقط یه نگاه کلی بهش می کنند و توی محتوا دنبال اون مطالبی می گردند که به دردشون بخوره، نهایتا 20% محتوا رو واقعا را می خونند

خوب پس محتوای ما باید جوری باشه که با یه نگاه بتونند جواب سواشون رو پیدا کنند یا حداقل با یه نگاه بدونند جواب سوالشون کجای محتوا هستش

نحوه نگارش محتوای متنی

کلیات محتوا

برای این کار تقسیم کردن محتوا و طبقه بندی اون با عنوان ها داخل متن خیلی کمک می کنه مثلا هر دو یا سه پاراگراف که در مورد یه موضوعه رو براش یه تیتر بنویسید

یه مورد دیگه این که اول هر پاراگراف رو یه خلاصه ای از پاراگراف باشه ، طوری که خواننده با خوندن اول پاراگراف تقریبا بدونه کل پاراگراف در مورد چیه، برای این که اول پاراگرافتون ؛ کل پاراگراف رو برسونه از کلماتی مهم اون پاراگراف رو بیارید

مثلا یه محتوا در مورد خرید یه لوازم خانگی دارید، توی یکی از بخش های این محتوا می خواهید در مورد این که چه جوری مطمئن بشوید که لوازم خانگی اصل هستش رو توضیح بدهید ، مثلا "برای مطمئن شدن از اصل بودن لوازم خانگی مثلا باید سریال و گارانتیش رو چک بکنید "

خوب پارگاراف اول رو با این جمله که " اولین روش برای اطمینان از اصل بودن کالا، چک نمودن سریال آن است که با " و بعد روش چک سریال رو توضیح می دید کسی که اول پاراگراف رو فقط نگاه کنه می فهمه که بقیه پاراگراف در مورد چیه

توی این جمله هم کلمات اصلی که اصل بودن کالا و سریال کالا و چک کردن سریاله که کلمات اصلیمون هست رو هم آوردیم

یه کار دیگه برای این که خواننده سریع بتونه محتوای مورد نظرش رو پیدا کنه اینه که پارگراف ها رو کوتاه کنید و توی یه پاراگراف از چند تا موضوع استفاده نکنید چون ممکنه خواننده فقط اول پاراگراف رو نگاه کنه و تا اخر نخونه و اون موضوعی ور که می خود پیدا نکنه

اگه چند تا موضوع کنار هم اند برای این که موضوع ها از هم جدا بشه ، می تونید از لیست استفاده کنید این کمک می کنه که سریع بتونید محتوایی رو که می خواهند پیدا کنند، از محتوای اضافی هم استفاده نکنید فقط اون چیزهایی که به درد خواننده می خوره رو توی متنتون بیارید.

پاراگراف اول

زمانی که خواننده وارد صفحه می شه بعد از تیتر اصلی اولین چیزی که باهاش مواجه می شه پاراگراف اولیه

توی پاراگراف اول می شه، خلاصه ای از کل محتوا رو آورد، حتی اگه بتونید خلاصه ای از جواب سوالی خواننده به خاطرش اون وارد صفحه شده رو نوشت

اگه اطلاعات باکیفیتی توی پاراگراف اول می دید باعث می شه که خواننده بودنه این محتوا به دردش می خوره و به خوندن ادامه می ده، حتی اگه جواب سوالشون رو توی پاراگراف اول گرفتن مهم نیست ، این که تونستید جواب خواننده رو همون اول بهش برسونید خیلی هم خوبه، این باعث می شه خواننده احساس کنه که محتوا های سایت شما باکیفیت اند

به پاراگراف اولتون این جوری نگاه کنید که دارید یه خلاصه یا نتبجه گیری از محتواتون می نویسید ولی این خلاصه باید خیلی کوتاه باشه

جمله اول پاراگراف اولتون ، مهم ترین قسمت پاراگرافه، چون اونه که خواننده رو متقاعد می کنه که به خوندن محتواتون ادامه بده

جمله اول رو قابل فهم ، رون و جذاب نویسید

توی پاراگراف اول ، هدفتون این محتوا، یه خلاصه ای از مشکل که می خواهید حل کنید و راه حل رو اون مشکل رو بیارید، توی سطر اول می تونید هدف محتوا توی رو بگید و بعدش در مورد مشکل و راه حل صحبت کنید توی سطرهای بعدی می تونید در مورد این که چرا این محتوا برای خواننده باید مهم باشه حرف بزنید

توی همون مثال لوازم خانگی می توانید پارگراف رو با جمله "برای اطمینان از خرید لوازم خانگی اصل" به عنوان هدف محتوا شروع کنید، بعد بیایید مشکل رو بگید " سالانه صدها هزار لوازم خانگی تقلبی در کشور به فروش می رسد" و بعد بیایید راه حل را بیارید "با روش هایی چون شماره سریال می توانید لوازم خانگی اصل را از تقلبی تشخیص دهید" و در اخرش هم بگید این مقاله به درد کی می خوره مثلا بگید"کسانی که می خواهند لوازم خانگی بخرند با رعایت این نکات می توانند از خرید خود مطمئن باشند"

زمانی که مشتری با سرچ وارد محتوای شما می شه می دونه مشکل چیه پس می تونید قسمت مشکل رو حذف کنید و از مخاطبتون شروع کنید مثلا " اگر می خواهید لوازم خانگی بخرید" بعدش بیایید راه حل رو بگید مثلا " با کمک شماره سریال می توانید کالای اصل را از تقلبی تشخیص دهید" و بعدش در اخر هم مزیت های خواندن این محتوا رو به مشتری ها بگید

تیتر فرعی

این تیترها موضوع پاراگراف هایی که به زیرشون نوشته می شه رو نشون می ده و به خواننده کمک می کنه که اون مطلبی رو که می خواهد رو پیدا کنه و باید کدوم قسمت محتوا رو بخونه، واضحه ها که اندازه و بولد بودن تیترهای فرعی با بقیه متن فرق می کنه و یه جوری تیتر فرعی رو می شه توی متن از خود متن تشخیص داد

همون اصولی که برای محتوای تیتر اصلی گفته شد، این جا هم می شه از همون تکنیک ها برای نوشتن یه تیتر فرعی خوب استفاده کرد

براساس این که خواننده با چه هدفی داره این محتوا رو می خونه یا ما با چه هدفی این محتوا رو برای خواننده نوشتیم ساختار محتوا فرق می کنه

ساختار هدف محتوا برای خواننده

خواننده با یه انگیزه ای محتوا رو می خونه، این که با چه ساختاری انگیزه بدیم به مشتری که به خوندن ادامه بده ، بسته به هدف محتوا داره

مثلا اگه دارید در مورد یه محصول می نویسید ، می تونید در مورد این که محصول چه قدر کار خواننده رو راحت می کنه و زندگی براش راحت می شه تا این که مثلا چه قدر با این لباس خوش تیپ می شید یا چه قدر با این آموزش ها می تونید حرفه ای بشید یا این که مزیت های محصول مثل قیمت یا کارایی رو نشون می دید، این ساختار انگیزه محتواها بیشتر مخصوص محصول هاند

یه ساختار انگیزه های دیگه محتوا، محتوایی اند که روی کیفیت محصول و خدمات ، پاسخ گویی و پشتیبانی کسب وکار تمرکز دارند، این محتواها بیشتر برای خدمات استفاده می شه

یه ساختار دیگه هم اموزشه ، توی این ساختار اولش باید حتما نشون بدید که خواننده چی یاد می گیره، حتماتوی این تیپ محتواها یه خلاصه ای از این که چی می خواهید آموزش بدید رو اولش بیارید تا خواننده بدونه چی توی دقیقا یاد می گیره تا الکی محتوا رو نخونه

حتما اوایل محتوا یه جایی این که این خوندن این محتوا چه فایده ای رو می تونه داشته باشه رو بیارید ، می تونید اون رو توی پاراگراف اول یا به صورت عکس یا اینفوگرافی اول محتواتون قرار بدید

یه نکته دیگه این که خواننده های زیادی با سوال های مختلفی وارد محتوای شما می شن، اون ها سوال های متفاوتی رو دارند و نمی شه به همه سوال های اون ها جواب بدید ، نکته کلیدی اینه که یه لیست از سوال ها درست کنید و مهم ترین هاش رو انتخاب کنید و توی محتواتون بیارید، می تونید از خواننده ها بخواید اگه سوالی دارند توی کامنت ها سوالشون رو بگذارند و به سوال های فرعی اون جا جواب بدید اگه یکی از این سوال های فرعی خیلی پرسیده شد می تونید اونو توی محتواتون بیارید

ساختار متن

وقتی می خواهید یه رمان رو بخونید ، اگه نویسنده اخر داستان رو اول بیاره دیگه بقیه رمان رو نمی خونید اما توی محتوای متنی این فرق می کنه اگه نتیجه نهایی رو توی محتواتون اول بیارید برعکس خواننده می فهمه این محتوا به دردش می خوره یا نه ، اگه به دردش می خوره به خوندن بقیه محتوا ادامه می ده و اگه به دردش نمی خوره وقتش تلف نمی شه

همون جور که قبلا گفتیم هرچی به سمت چپ یا پایین محتوا خواننده می ره تمرکزش رو ی محتوا کمتر می شه و کمتر متن رو می خونه خوب واسه همین باید این رو توی ساختار محتوا در نظر بگیریم ، به خصوص اگه محدودیت کلمات دارید

توی این شرایط باید محتوا رو اولویت بندی کرد، اولویت اول رو می شه همون خلاصه محتوا گذاشت تا خواننده بدونه محتوا به دردش می خوره یا نه ، قسمت بعدی همون خلاصه رو کامل تر توضیح بدید ، در واقع وقتی شما محتوا رو خلاصه کردید یعنی مهم ترین ممطالب رو توی خلاصه اوردید پس همون مطالب رو اگه توضیحش بدید می شه اولویت اول اطلاعاتی که می خواهید به خواننده منتقل کنید ، در مورد این که چه

  1. محتوا به چه سوال هایی پاسخ می ده رو بیارید ، و بعدش بقیه محتوا رو به جواب سوال ها اختصاص بدید ، هر چی خواننده بقیه محتوا رو می خونه نباید با موضوعات جدید موجه بشه بلکه باید توضیحات تکمیلی همون موضوعات قبلی رو داشته باشه
  2. برای این که خواننده محتوای هر قسمت رو هم بدونه از "تیتر و عکس" استفاده کنید، تا می تونید هم محتوا رو کوتاه نگه دارید خواننده ها حوصله خوندن متن ندارند

دو نکته رو هم باید توی محتواتون رعایت کنید مورد اول تفاوت قرار دادن بین اطلاعات و عقیده نویسیده

منظور چیه؟ منطور اینه که وقتی دارید یه محتوا رو می نویسید بخشی از محتوا اطلاعات واقعی اند یه بخشی از اون نظر نویسنده هستش مثلا شما دارید یه محصول مثلا یه خونه رو دارید توصیف می کنید بخشی دارید در مورد متراژش ، تعداد اتاق خوابش و امکاناتی که ساختمون داره صحبت می کنید این ها اطلاعات واقعی اند که خواننده می تونه اون ها رو چک کنه ، قسمتی هم از محتواتون عقیدتونه ، مثلا خونه رنگ دیوارها شیکه یا توی محله خلوته یا دسترسیش خوبه شما دارید یه توصیف نسبی از وضعیف خونه می کنید می تونه رنگ دیوار برای شما زیبا باشه ولی خواننده اون رو نپسنده یا به نظر شما دسترسی خونه خوبه ولی کلا معیارهای دسترسی خواننده با شما فرق می کنه مثلا نگاه شما به دسترسی نزدیک اتوبان بودنه ولی دسترسی از نگاه خواننده دسترسی به مترو مهمه ، اگه این عقاید شخصی توی متن زیاد باشه به کل محتوا اعتماد نمی کنند

به طور کلی خواننده وقتی این نظرات شخصی رو توی محتوا می خونه بهش اعتماد نمی کنه ، من نمی گم این عقیده ها رو حذف کنید بلکه وقتی دارید این عقیده رو میارید واسه عقیدتون دلیل بیارید مثلا وقتی دارید می گید دسترسی این خونه خوبه و فقط 5 دقیقه تا اتوبان فاصله داره یا این خوبه توی منطقه خلوتیه هم با خیابان اصلی فاصله داره و هم مدرسه یا جای شلوغی نزدیکش نیست این جوری حتی عقیده شما قابل اعتماد می شه ، اگرم می تونید کلا عقیده رو حذف کنید و به اطلاعات تبدیلش کنید مثلا این خونه 5 دقیقه تا اتوبان و 15 دقیقه تا مترو فاصله داره این دقیقا برای خواننده وضعیت دسترسی رو شفاف می کنه

نکته دوم استفاده از کلمات تخصصیه ، استفاده از کلمات تخصصی توی جاش خیلی مفیده و ضروریه ولی زمانی که مخاطب محتواتون عام تره یعنی فقط قشر متخصص نیستش ، استفاده از این کلمات باعث می شه خواننده محتوا رو متوجه نشه

کسایی که معمولا خرید شرکت ها رو انجام می دهند ، ادم های متخصص اون حوزه ها نیستند مثلا وقتی کارپرداز یه شرکت می خواهد کامپیوتر بخره ، می ره کلیات خرید رو با فنی شرکت هماهنگ می کنه اما جزئیات رو نمی تونه تشخیص بده پس اطلاعاتی رو که در مورد محصولتون می گذارید، استفاده از اصطلاحات تخصصی برای این که نشون بدید یه جای قابل اعتمادید مهمه ولی نه تا اون اندازه که خواننده های عمومی تر رو بپرونه تا می تونید ساده و کلمات تخصصی توش کمتر به کار بره ، اگه کلمه تخصصی رو هم استفاده می کنید توضیحاتش کاربردی از اون اصطلاحات بیارید ،

خیلی از کسب وکاره ها محتواشون رو جوری می نویسند با این پیش فرض که خواننده باهاشون تماس می گیره و اون جا می تونند توضیح بدند ولی این نکته رو توجه نمی کنند که تا یه کلیتی واسه خواننده واضح نشه و توی اون اطلاعاتی که گرفته سوال پیش نیاد زنگ نمی زنند ، بیشتر خواننده ها زمانی زنگ می زنند که تقریبا متوجه کلیاتی شدند ولی حالا چند تا سوال برای واضح شدن محتوا دارند

برای مطالعه بیشتر می توانید به مقاله معرفی "آموزش ها و دوره های تولید محتوا" مراجعه کنید.

محتواتولید محتوامراحل تولید محتواتولید محتوای متنی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید