خوب قسمت دوم که استراتژی و برنامه محتوا بود تمام شد
می رویم سراغ قسمت سوم که تولید محتواست
تولید محتوای مقدماتی یه پروسه هست، توی این پروسه یه مواردی رو به عنوان فرضیه در نظر می گیریم بعد میایم این فرضیه هایی رو که در نظر گرفتیم تست می کنیم ببینیم فرض های اولیمون درست بوده یا نه ، توی این پروسه نیاید سعی کنیم دیدگاه هامون رو اثبات یا رد کنیم وقتی شما قبلا چند کمپین محتوایی انجام دادید براساس تجربتون میاید می گید چه محتوایی به درد مشتری می خوره ولی همیشه این تجربه ها جواب نمی ده باید پروسه تست محتوا داشته باشید تا مطمئن بشم محتوایی که درست می کنیم رو مشتری می پسنده؟
توی این تست سعی کنیم بدون این که روی مشتریامون تاثیر بگذاریم ببینیم بازخورد اون ها نسبت به ایده ی محتوای ما چی هستش؟
در واقع شما با این تست ریسک تولید محتواتون رو کم می کنید اگه مجموعه شما یه مجموعه متوسطه ، هزینه و زمانی که روی محتواتون می گذارید براتون خیلی مهم می شه اگه قراره هزینه و زمانی رو تولید محتواتون بگذاربد ، محتواتون باید جواب می بده
ولی اگه مجموعه شما مجموعه، یه مجموعه بزرگ تریه اهمیت هزینه و زمان کم می شه و مسائلی مثل برند یا فرصت های کسب وکار مهم تر می شه، برای یه شرکت بزرگ مثل دیجیکالا، هزینه یا زمانی که برای تولید محتواش گذاشته می شه خیلی براشون اولویت نیست تا این که محتوایی که تولید می شه با برندش سازگاری باشه و رابطه اش با بعضی شرکای تجاریش رو به هم نزنه ،
پس هر مجموعه ای براساس اولویت های خودش محتواش رو تست می کنه
برای تست محتوا ما 5 تا مرحله داریم ، مرحله اول موضوع و ایده محتواست که از دو مرحله قبل داریم ،
مرحله دوم نوشتن فرضیاته ، ما اومدیم براساس تجرمون ، پرسونای مشتری و تحقیقات بازارمون و رقبامون توی ایدمون یه فرضیاتی رو از نیاز و رفتار مشتری در نظر گرفتیم این فرضیه ها رو می نویسیم
مثلا ما موسسه آوزش زبان داریم و می خواهیم از سریال های خارجی محتوای آموزش زبان درست کنیم ما اینجا فرض گرفتیم که مخاطب های ما به سریال های خارجی علاقه مند اند این فرضیات رو می نویسیم ، مرحله بعدی اینه که برای این فرضیات یه معیاری در نظر می گیریم و شاخص هایی رو برای موفقیت و شکست معیار هامون می نویسیم ، مرحله چهارم اینه که محتوا رو تست می کنیم و مرحله نهایی هم بازخوردگیریه
تا این جا احتمالا می دونید می خواهید حول چه ایده ای محتواتون رو درست کنید، هر ایده ای که به ذهن شما می رسه براساس یه مجموعه پیش فرض هایی از نیاز و رفتار مشتریاست که ایده رو براساس اون ها شکل دارید
توی هر محتوایی ما پیش فرض های زیادی انجام می دیم که خیلیاشون هم به عنوان بدیهیات اولیه تو ذهنومنه ، مثلا وقتی چیتوز تبلیغ با کارکتر کارتونی انجام می ده پیش فرضش این بوده که مخاطب هدفش کارکتر انیمیشنی ور می پسنده ،
حالا براساس تجربه یا برداشتتون از مشتریاتون اون مواردی رو که به عنوان بدیهیات در نظر می گیرید باید در موردش فکر کنید حالا واقعا اون بدیهیات درستند؟
این جوری باید فکر کنید که برای این که این محتوا برای مشتری جذاب باشه چه مواردی باید واقعیت داشته باشند.
مثلا یکی محتواهایی که خیلی معموله محتواهای تیپ آوزشیه یه شرکت تعمیرات موبایل بلاگ های آموزشی در مورد تعمیرات موبایل می گذاره اینو فرض کرده کسی که موبایلش مشکل پیدا می کنه ، مشکل رو توی اینترنت سرچ می کنه
و مثلا می فهمه احتمالا نیاز به تعویض قطعه داره و به اون شرکته که محتوای آموزشی گذاشته برای تعویض قطعه باید مراجعه می کنه
سوال اینجاست به نظر شما کسی که اون محتوای آموزشی رو می خونه و به خاطر اون مقاله اموزشی واقعا به اون شرکته اطمینان می کنه ؟
توی فرضیات اون فرضیاتی رو برای تست اولویت قرار بدید که ریسک بیشتری داره مثلا اگه محتوایی درست می کنید که به یه فیلم اشاره می کنه ببینید اصلا مشتری شما اون فیلم رو می شناسه
خوب حالا وقتی فرضیات اصلیتون رو نوشتید چه جوری تست کنید؟ گفتیم باید معیار درست کنیم
معمول ترین روش اینه که از مشتری های هدفمون بپرسیم مثلا همون مثال آموزشگاه زبان ، داریم برای آموزش زبان از سریال خارجی محتوا درست می کنیم
، این که مشتری های شما با سریال خارجی ارتباط برقرار می کنند یا نه رو می تونید پرسشنامه طراحی کنید و از مشتری های الانتون اینو بپیرسید یا توی توی پیح اینستاگرامتون نظر سنجی بگذارید اینجوری می تونیم این فرضیات رو تست کنیم و بازخوردش رو از مشتریامون بگیریم.