ویرگول
ورودثبت نام
Mansour _Darvishi
Mansour _Darvishi"قلم، تنها سلاحی است که هم می‌کُشد، هم زنده می‌کند... انتخاب با توست."
Mansour _Darvishi
Mansour _Darvishi
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

و... خداوند بخشید

در سکوت شب، جایی میان آه یک مادر و نالهٔ بی‌صدای کودکی گرسنه، فرشته‌ای بی‌بال روی زمین نشست...

دستی لرزان، دفتری از گناه ورق زد؛

سطر به سطر... دروغ، حسد، خیانت، کفر، تهمت، ریا...

و خداوند نگاه کرد...

نه با خشم،

نه با تیغ،

بلکه با نگاهی که فقط خالق می‌تواند داشته باشد؛

نگاهی که ته آن، چیزی جز امید نیست.

و بنده، شرمگین از خود، گفت:

«دیگر برای من راهی نمانده...»

اما آسمان فریاد زد:

وَلا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ...

از رحمت من نومید مشو...

بنده گریست.

زمین ایستاد.

زمان آهسته شد.

ملائک، قلم از دست انداختند.

و دفتر گناهان، ناگهان خالی شد...

نه به‌خاطر کارهای خوبش،

بلکه چون برگشت.

و خداوند...

نه به تأخیر انداخت،

نه مجازات کرد،

فقط بخشید.

و این همان خدایی‌ست که هزار بار می‌لغزیم،

ولی وقتی فقط یک بار از دل گفتیم:

«ببخش...»

با تمام عظمتش،

خم شد، آغوش گشود و نوشت:

«و خداوند بخشید...»

عید قربان
۷
۰
Mansour _Darvishi
Mansour _Darvishi
"قلم، تنها سلاحی است که هم می‌کُشد، هم زنده می‌کند... انتخاب با توست."
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید