Mansour _Darvishi·۲ ماه پیشانعکاس های کوانتومیکوانتومان دکتر «مهران» فیزیکدان جوانی بود که روی پروژهای محرمانه در آزمایشگاه زیرزمینی کار میکرد؛ پروژهای درباره «شکافت واقعیتهای موا…
Mansour _Darvishi·۳ ماه پیشراز بامبوبامبو "راز بامبو" روزی روزگاری، جوانی نزد استاد خردمندی رفت و گفت: «است…
Mansour _Darvishiدرانتشارات هیوا·۳ ماه پیشگلنگدنگلنگدن شبِ بارانی بود و جادهٔ خاکی مثل یک زخم سیاه به دلِ تپه میخزید. مجید ماشینی را کنار انبار خاموش کرد و از درِ آهنی وارد شد. درِ انبار…
Mansour _Darvishiدرانتشارات هیوا·۳ ماه پیشوقتی سکوت حرف میزند(قسمت پایانی)سکووووووتفصل پایانی: و بعثت ادامه دارد...سالها گذشته بود…نه آنقدر که خاطرهها رنگ ببازند،بلکه درست به اندازهای که بذرهایی که کاشته شده ب…
Mansour _Darvishiدرانتشارات هیوا·۴ ماه پیشوقتی سکوت حرف میزند( قسمت۲۱)سکووووووتفصل بیست و یکم: وداع با واژه هاصبح پاییزی بود، اما آفتاب مهربانتر از همیشه بر شیشههای هنرستان بعثت میتابید.کاویانی، ساکت و آرام…
Mansour _Darvishiدرانتشارات هیوا·۴ ماه پیشوقتی سکوت حرف میزند(قسمت ۲۰)سکووووووتفصل بیستم: شاگردانی که بیدار شدندبازگشت کاویانی به ایران، مثل برگشتن یک قهرمان از خط مقدم بود.اما خودش، از ویلچر و ضعف جسمیاش خجا…
Mansour _Darvishiدرانتشارات هیوا·۴ ماه پیشوقتی سکوت حرف میزند(قسمت ۱۹)سکووووووتفصل نوزدهم: زخمهایی برای جهانی شدندعوتنامهها پشت سر هم میرسیدند:نروژ – کنفرانس عدالت آموزشی در عصر هوش مصنوعی ژاپن – همایش بین…
Mansour _Darvishiدرانتشارات هیوا·۴ ماه پیشوقتی سکوت حرف میزند(قسمت۱۷)فصل هفدهم: از خاکستر برخاستهوقتی استاد کاویانی از فرودگاه امام خمینی خارج شد، نه خبرنگاری منتظرش بود، نه دستهگل و بنر تبریک.تهران آن روز،…
Mansour _Darvishiدرانتشارات هیوا·۵ ماه پیشوقتی سکوت حرف میزند(قسمت۱۶)سکووووووتفصل شانزدهم: پرواز برفراز حقیقتآسمان پاریس ابری بود، اما چشمهای استاد کاویانی آفتابی.هواپیمای ایرانی، در فرودگاه شارلدوگل فرود آ…