و ما در زندگیمان چیزهایی را تجربه میکنیم که شاید تجربه کردنش به این نحو، هیچگاه جایز نباشد! مفاهیمی شبیه به غم یا دردِ از دست دادن عزیزی؛ چیزی که کنار آمدن با آن بس سخت و طاقت فرساست. در این مابین محرکی وجود دارد که برای رهایی از تاریکی به وجود آمده؛ به گمانم هر دردی درمانی دارد و هر دوایی برای دردی ساخته شده. که گویی اُمید دوای تمامی دردهاست؛ امید میتواند یک لبخند ساده باشد، میتواند صدای شنیدن باران باشد، میتواند «منو تو ما میشویم» باشد. امید میتواند فراوانی داشتهها و داشتههای فراوان زیادی باشد؛ و ما یقین داریم که «اُمید» همیشه جایی در قلب ناامید آدمها رشد میکند، و در آخر سبز میشود؛ که در آخر سبز میشویم...ورای اینکه در این زندگی وقتی بمیریم تازه زنده میشویم، ورای اینکه تازه زندگی میکنیم و از این قبیل حرفها، درک این تناقض برای مغز کوچک آدمی به راحتی ممکن نیست. سخت است و در نگاه اول غیرقابل درک، دردناک است اما باید حقیقت را پذیرفت؛ حقیقت در فناناپذیر بودن آن دنیاست، حقیقت در تولد دوباره و زندگی ابدی ماست، حقیقت در خوشی نامحدودی است که اگر بندهی خدا در اینجا بخواهد و تلاش کند، در آنجا به دستش میآورد!
"گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را"
.
.
.
#داشته_هایم