گوشی. اولین چیزی که صبح به محض بیدار شدن چکش میکنیم و آخرین چیزی که شب قبل خواب میبینیم. چیزی که شاید به هر بهانه ای دوست داریم روشنش کنیم تا ببینیم توی دنیا چه خبره و حتی توی دستشویی و حموم هم بعضی اوقات میبریمش. تنها رفیقی که تا جایی که باتری بهش اجازه بده سعی میکنه مارو سرگرم کنه! راستی آخرین باری که حوصلمون سر رفت و نیم ساعت یه جا بیکار نشستیم و دست به گوشیمون نزدیم کی بود؟ حدودا بیشتر از یک سالی میشه که استفاده ی بیش از حد از موبایل توسط خودم و اطرافیانم داشت اذیتم میکرد و دوست داشتم دربارش یه کاری کنم. بعضی اوقات اینقدر به دوستام وقتی دور هم بودیم از بدی این قضیه می گفتم که دیدم خودم دارم کم کم خسته میشم و اونا هم دیگه گوش نمیدن. برای همین تصمیم گرفتم برای آخرین بار این مطلب رو اینجا بنویسم که برای همیشه بمونه.
فکر کنم اولین ویژگی بدی که از استفاده ی بیش از حد از گوشیمون به ذهنمون میاد وقت تلف کردن باشه که به هرحال چیز مهمی هم هست ولی اصل حرف من نیست، چون ما آدما کلا توی زندگی روزمره زمان زیادی رو تلف میکنیم ، مثلا توی ترافیک ، توی بانک ، توی بحث کردن با آدما سر مسائل تکراری و خیلی چیزای دیگه ولی زیاد برای خیلی هامون زمان از دست رفته مسئله ی دراماتیکی نیست چون به قول بعضی از دوستان، آدم که نمیتونه همیشه مثبت واقع بشه! ولی مشکل اصلی من با مصرف بیش از اندازه از گوشی تاثیری خیلی ساده ای که روی مغزمون داره میزاره و اصلا بهش حواسمون نیست. یه مثالی هست که من همیشه وقتی بحث این جور چیزا میشه میزنم و اونم اینه.“ مغز ما آدما مثل یه برنامه ی کامپیوتری خالی میمونه که وقتی به دنیا میایم خودمون برنامه نویسش نیستیم. خط های اولیه ی برنامه رو خانواده و معلمایی که داریم برامون مینویسن تا اینکه یکم بزرگ بشیم و بتونیم خودمون ادامه ی برنامه رو بنویسیم، ولی تازه اون روز شروع راه ماست چون شاید برنامه ای که برامون نوشتن کار بکنه و اصطلاحا ‘ ران ‘ بشه ولی پر از کد ها و باگ های متفاوت هستش که باید اصلاح بشه و از اول نوشته بشه. برای همین از دید من، آدم اگر میخواد توی زندگی موفق باشه باید بهترین برنامه نویس برای مغزش باشه و همه چی رو درست و کامل توی برنامش بنویسه که یهو هنگ نکنه! “
حالا این نامرد ، مغز بی زبان ما که همه ی کنترل بدن و فکر و زندگی ما دستش هستش خیلی وقته دچار یه عادت بد شده و یکی از بزرگترین قدرت هاشو که قدرت تمرکز باشه از دست داده. حالا چطور این اتفاق افتاده؟ قضیه خیلی سادست. بزارین بهتون توضیح بدم. مغز انسان اگر یه کاری رو ۲۱ روز به صورت پی در پی انجام بده، بهش عادت میکنه و تبدیل میشه به یه نیاز روزمره که حالا این عادت میتونه هر چیزی باشه. ( huffingtonpost ) خوردن چایی سر یه ساعت مشخص، تکان دادن پا ، بازی کردن با مو یا هرچیز ساده ی دیگه ای که خودمون هم میدونیم شاید حداقل چندتاشو داشته باشیم ولی هیچکدوم اونقدر ترسناک به نظر نمیان و شاید هم هیچوقت سعی نکنیم ترکشون بکنیم. ولی اگر یه عادتی باشه که بتونه ما ومسیر زندگیمون رو عوض بکنه چی؟ اونوقت حلش میکنیم؟
حدودا دو سالی هستش که شدیدا استفاده از گوشی به دلیل بعضی از اپلیکیشن های خاص ( مثل اینستاگرم و تلگرام یا بعضی از بازی ها) زیاد شده و مردم روزانه دارن ۳ تا ۴ ساعت از وقت خودشون رو سر گوشی هاشون میگذرونن. خب این یعنی چی؟ یعنی اگر روزی ۴ ساعت هم از ۱۶ ساعتی که بیداریم پای گوشی باشیم ، توی یه هفته میشه ۲۸ ساعت که در واقع نشون میده ما به جای ۷ روز ، فقط ۶ روز زندگی کردیم و یه روز کامل برای ۲۴ ساعت (بعلاوه یه ۴ ساعت دیگه!!) فقط چشممون به گوشی بوده! ولی بالا هم که گفتم. وقت که “اصلا” مهم نیست! برگردیم سر قضیه ی عادت. ما ها در ۲ حالت گوشیمون رو چک میکنیم. اول، زمانی که پیغامی روی صفحه ظاهر بشه که میتونه زنگ، مسیج یا نوتیفیکیشن یه برنامه باشه یا زمانی که حوصلمون سر رفته باشه. فرق زیادی هم البته نداره چون در هر دو حالت تو اکثر موارد داستان ختم میشه به بالا پایین کردن توی گروه های تلگرام یا دیدن ویدیو مختلف مردم توی اکسپلور اینستاگرم و وقتی سرتو میاری بالا میبینی بیست دقیقه عینه برق گذشته. حالا برای چی؟ چون ما برای مغزمون یه تفریح جدید پیدا کردیم که سرگرمش کنیم. اونم دیدن ویدیو های یه دقیقه ای که اکثرا توی همون یه دقیقه هم حوصلمون سر میره و میریم سراغ بعدی. مغزمون عادت کرده به دیدن تصاویر باحالی که برای چندین ثانیه هیجان انگیزن و بعد چند ثانیه هم عوض میشن. ( تلنگر! فکر کنم حالا دارین میبینین که چرا حوصله ی کتاب خواندن و فیلم دیدن های طولانی رو دیگه نداریم! ) خب پس ما داریم روزانه مغزمون رو عادت میدیم که تا جایی که میشه وقت خالیشو اینجوری پر کنه و یه جوری اصطلاحا بیکار نشینه. والا! “ تا وقتی میتونی بشینی ساعت ها استوری های مردم رو از که از غذا و مهمونی هاشون گذاشتن ببینی چرا بیکار!!! “ حالا اینجاست که مشکل از دادن قدرت تمرکز وارد داستان میشه.
همیشه وقتی حرف از تمرکز میشه مردم فکرشون میره سر درس خواندن و فکر میکنن اون موقع هستش که تمرکز به کارشون میاد ولی اصلا اینجوری نیست. اصطلاحا تمرکز داشتن یعنی شما تمام هوش و حواستون سر کاری باشه که دارین توی لحظه انجام میدین که میتونه هرکاری باشه! تمرکز موقع رانندگی، حرف زدن، گوش کردن، فکر کردن و خیلی از کارای دیگه که ما قدرت تمرکز رو توشون متاسفانه از دست دادیم چون مغزمون خیلی زود به زود حوصلش سر میره و دلش میخواد شما سرگرمش کنین! برای همینه که وقتی حتی ۱۰ ثانیه پشت چراغ قرمز قراره وایسیم سریع گوشی رو برش میداریم تا چک کنیم ببینیم چه خبره. برای همینه که وقتی پای تلفن با کسی هستیم بعد چند دقیقه شروع میکنیم به اینستا چک کردن. برای همینه که وقتی با دوستمون رو در رو داریم حرف میزنیم به محض اینکه حرفمون تمام میشه بجای اینکه دنبال یه موضوع دیگه برای حرف زدن باشیم سریع گوشیمون رو برمیداریم. برای همینه که وقتی چشمامون یه تصویر ثابت رو مثل کتاب درسی برای یه ربع میبینه مغزمون خسته میشه و هی دلمون میخواد که گوشی رو چک کنیم.
برای همینه که دیگه تمرکز کردن سر هرکاری برامون اینقدر سخت شده چون نمیدونیم که مغز ما حدودا ۲۵ دقیقه زمان نیاز داره تا روی یک کاری تمرکز کنه و اگر حین اون ۲۵ دقیقه تمرکزش برای فقط چند دقیقه بهم بخوره، دوباره به یک ۲۵ دقیقه ی دیگه برای تمرکز نیاز داره. ( nytimes )از طرف دیگه، مغز انسان برخلاف باور جامعه، توانایی انجام چندین کار رو با هم نداره و بهره وریش در این حالت شدیدا میاد پایین. برای همین لازم هستش که کل حواسمون در لحظه فقط معطوف به یک موضوع باشه و بدونیم که انسان ها به اصطلاح موجودات مولتی تسکی نیستن.
خلاصه خیلی وقته که این عادت بد داره رومون تاثیر میگذاره و احساس میکنم زمانش رسیده یه فکری به حالش بکنیم. خیلی حرف های دیگه بود که دوست داشتم اینجا درباره ی این موضوع بنویسم ولی ترسیدم طولانی بشه و حوصلمون دوباره سر بره و بریم سر گوشی هامون. این موقع هاست که همیشه با خودم فکر میکنم خوب شد زمان نیوتون و انیشتین اینستاگرم نبود، چون امکان داشت به جای کشف جاذبه و نظریه ی نسبیت، وسط فکر کردن بخاطر نداشتن تمرکز خسته بشن و کل داستان به یه استوری و یه عکس با کپشن من و سیبی همین الان خورد تو سرم یهویی ختم بشه!
پی نوشت
من خودم عاشق تکنولوژی هستم و هیچ مشکلی با استفاده از شبکه های اجتماعی ندارم و توی این مطلب کل حرف من درباره ی استفاده ی بیش از اندازه ازشون بود.
اگر برای حل این مشکل دنبال راه حل بودین و سوالی داشتین همیشه میتونین بهم توی تلگرام و اینستاگرام به یوزر @dibagram مسیج بدین.
منابع :
http://www.huffingtonpost.com/james-clear/forming-new-habits_b_5104807.html
http://www.nytimes.com/2013/05/05/opinion/sunday/a-focus-on-distraction.html