خوب از اونجایی که در مورد هرچی دوست دارم میتونم بنویسم، تصمیم گرفتم از رنگ پاشنه در ، اندازه پرده اتاقم ، کارای روزانه ام ، مطالعاتم و افکارم ، غیره بنویسیم.
پس خودمو به یک چالش دعوت کردم، چالش نوشتن هر شب که پر از غلط املایی نگارشی ، حوصله سر بر و گاها دارک هست دعوت کردم
امیدوارم فیدبک بگیرم حتی با جمله با ننوشتنت ،خوشحالمون کن :/
ولی در هر حال که این جریان ادامه پیدا میکنه
همیشه فک میکردم خوندن کتاب باعث خواب الودیگیم میشه، مث اینه نوشتنم هم باید بهش اضافه کنم، اضافه کنم الان کمی دیروقته
تصمیم گرفتم دایره لغاتم رو افزایش بدم، کشش بدم ولی ظاهرا کار بسیار میطلبه
داشتم به پادکست هاگیرواگیر گوش میدادم، خیلی خوش گذشت بهم با اینکه بار علمی نداشت صرفا گپ دوستانه بود.
ولی چقدر به دلم نشت از یه جورایی حس کردم اونجام، یح جوری خوش گذشت بهم ، چه قدر به همچین اکیپی نیاز دارم :> عضو مورد علاقه ام پژمانه
دیگه مغزم ران نمیده، فردا بهتر خواهم نوشت
گودنایت
