ویرگول
ورودثبت نام
دختر دریا
دختر دریاتراوشات مغزی بیمار
دختر دریا
دختر دریا
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

چنگک

دوران دانشجویی من بیش از اندازه طول کشید.حداقل این چیزیه که بقیه میگن. دلیل؟ تحصیل در این رشته برای من تبدیل شده بود به کابوس.من در سه سال اول منتظر معجزه نشسته بودم. امید داشتم پزشکی،دارو یا دندان جایی در دانشگاه منتظر من باشند.اما هر بار که سر کلاس حاضر می شدم هر کلمه ای که توی جزوه یاداشت می کردم تبدیل به غول بی شاخ و دمی می شد که مغز من گنجایش حضورش رو نداشت.همین می شد که با ذهنی خالی به جلسه امتحان می رفتم، برگه خالی تر رو تحویل می دادم و خارج می شدم.

انقدر در جا زدن توی یک واحد برام تکرار شده بود که باورم شده بود قبولی من امکان پذیر نیست.

چهار سال معمول تموم شد و واحد پاس شده ی من فقط به اندازه دو سال بود، پس تصمیم گرفتم کلا بی خیالش بشم و برم سراغ یک رشته دیگه، اما!من اینجا سد بزرگی داشتم به اسم مامان.

اونم فقط به یک دلیل راضی می شد که من از این عذاب خلاص بشم و اون این بود که رشته ای سطح بالا تر رو توی طبق اخلاص تقدیمش کنم تا بتونه به فامیل های پیگیر پزش رو بده.

خب تا اینجای کار درست فهمیدید؛منم همون کسی که قرار بود خانم دکتر بشه اما مایه شرمساری شد.

حتی الانم درسم تموم نشده و هنوز دارم ادامه میدم اما با اندکی تغییرات. مثلا متوجه شدم که هر بار به چیزی اعتراض می کنم باید این رو به عنوان طعنه دائم بپذیرم که دانشگاهم شش سال طول کشید، یا اینکه از نظر خانواده (مادر، دو تا برادرانم) من باری هستم که تا آخر عمر به گردنشون باقی می مونم.

ولی توی ترم پیش فهمیدم حداقل خنگ نیستم و مغز همیشه سرکشم تظاهر می کرد که نمیفهمه، از چیز اشتباهی غول ساخته بود و باعث شد در این باتلاق گیر بیفتم، فهمیدم برای امتحاناتی که همکلاسی هام سه روز آماده میشن برای من چند ساعت مطالعه کافیه تا هم اندازه اون ها نمره بگیرم.

فهمیدن های من قیمت گزافی برای من داره، باید تا آخر عمر بار کنایه های خانواده ام رو حتی در مواقعی که برای خنده می خوان کسی رو هدف قرار بدن و فکر می کنن بامزه اس تحمل کنم.

باید قبول کنم که نقش مایه شرمساری خانواده به من تعلق گرفت .

آیا شدم کسی مثل فردی توی پدر خوانده؟

دوران دانشجوییخانوادهدانشگاهمامان
۷
۵
دختر دریا
دختر دریا
تراوشات مغزی بیمار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید