DorD
DorD
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

ما کی اینقدر بزرگ شدیم؟

نسل های پیشین آنچنان مشغول زندگی بودند و درگیر چرخ نچرخ روزگار که فراموش کردند ما داریم بزرگ می‌شویم و این روزها میپرسند شما متولدان نیمه ی بالای هفتاد و نیمه ی پایین هشتاد کی اینقدر بزرگ شدید؟ اینقدر بزرگ که به خیابان بروید، این قدر بزرگ که جلوی گلوله بایستید، این قدر بزرگ که به زندان بروید، این قدر بزرگ که شکنجه شوید، این قدر بزرگ که سرتان به طناب دار برسد، این قدر بزرگ که بمیرید. ما اما پیش از اینها بزرگ شده بودیم، ما به سرعت تورم بزرگ می‌شدیم و قد میکشیدیم. ما زود بزرگ شدیم. ما که همیشه حواسمان بود کدام یکی ارزان تر است. ما که خیلی زود با واژه های نرخ دلار و تورم و اقتصاد مقاومتی آشنا شدیم ما که خیلی زود مجبور به حذف خیلی چیز ها از زندگی مان شدیم. ما که با همین سن کلی رنج را در این سرزمین دیدیم. ما که آینده بیش رویمان سه برابر سن کنونی مان بود اما تاریک و نامعلوم. ما که خیلی زود یا مهاجرت کردیم یا به فکر مهاجرت بودیم و یا نمیتوانستیم مهاجرت کنیم و مهاجرت دوستانمان را دیدیم.

ما رو به رشد بودیم باید نگاه به آینده می داشتیم اما راه نگاهمان و امیدمان بسته بود لا جرم ما هم مدام به گذشته نگاه میکردیم. گذشته ای که بهتر از امروز بود و امروزی که بهتر از آینده. گذشته ای که زیاد نبود چون عمری نکرده بودیم.

نسل های بزرگتر و بالاترمان لای چرخ روزگار گیر کرده بودند، سامان نگرفته بودند، ازدواج نکرده بودند و کار پیدا نکرده بودند که ما از راه رسیدیم و بزرگ شدیم منتها سال بالایی ها برگشت خورده بودند و بزرگ شدن ما اصلاً به چشم نیامد.

آهای بزرگترها! ما آنقدر بزرگ شده ایم که بدانیم وطن تنها یک مکان نیست و جان آدمی است اما آنقدر عمر نکرده ایم که عادت کرده باشیم زبونی کشیم از چرخ و فلک. ما آنقدر بزرگ شده ایم که جلوی باتوم بایستیم اما تنمان آنقدر بزرگ نشده که تاب بیاورد.


ایراندهه هفتادیدهه هشتادیبزرگ شدنکودکی
ما صافدلان دُرد کش بزم الستیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید