و چشمانت مرثیه ای است طولانی
به سوی ابدیتی جاودانه، ابدیتی جانکاه
و روایت گر زخمی
سر برآورده از تاریخ
رو به افقی دور
و سحری که نیست
و چشمانت دشنه ای است درد آگین
فرود آمده بر جان هامان
و چشمانت
اندوهی است، بنشسته در چشمانم
و چشمانت...
و چشمانت...
آخ چشمانت