Doyouknowjvdmousavi
Doyouknowjvdmousavi
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

فریاد یک سئوکار!!!!

نشستم کنارش دیدم حال خوبی نداره،خواستم بپرسم چیشده؟ که خودش گفت: مرد حالم از بعضی این کارفرماها بهم میخوره

فریاد
فریاد


پریدم وسط حرفش گفتم جکی، عب نداره مرد مگه دنیا به آخر رسیده، گفت اخه میدونی به من چی میگه، گفتم نه حاجی چی میگه، میگه اونجوری که من میگم سئو کن.

با حالت تعجب نگاش‌کردم با اینکه روحمم خبر نداشت این یعنی چی؟!!! گفتم حاجی پشمام‌ عجب چیز بدی گفته!! فقط اونجا ک گفته سئو، فحش‌خیلی جدیدیه جکی داش، ناموسا ولم کن داشش برم این یارو...راستی گفتی اسمش‌چی بود؟...ک..کارفرما گفت: داش اونجوری که تو فک میکنی نیس
گفتم پس چه جوریاس حاجی

فصل اول: شروع پروژه

من اسمم جکیه چند سالی میشه که تو عرصه دیجیتال مارکتینگ فعالیت میکنم، تو دانشگاه حقوق خوندم، ولی بنا به دلایل مشکلات مالی تصمیم گرفتم‌برم چندوقتی دستفروشی کنم تا بتونم دخل و خرجم و یکی کنم.

یه روزی اتفاقی یکی از دوستای قدیمیمو دیدم، همه چیز از همینجا شروع شد، با اینکه نمیدونستم سئو چیه ولی خلاصه فهمیدم که سئوکار، همه چیز و قشنگ برام توضیح داد، گفت داداش چرا توام نمیای وارد این کار بشی خودم همه آموزشای لازمو بهت میدم، یه چند وقتی گیج بودم ولی چیزی نیست که نشه از پسش براومد پس منم تصمیم گرفتم وارد این حرفه بشم و ازون موقع تاحالا 5سالی میشه که دارم به صورت حرفه ای تو این کار فعالیت میکنم و الانم که برای نوشتن قرارداد پیش شمام.

فصل دوم: خب منم کار دارم

دیروز دیدم یه نوتیف دارم، وقتی دارم میگم دیدم نوتیف دارم خب شما میگید چیز عجیبی نیست، اما برا من چرا! چون تو اون تایم روز هیچ موقع نوتیفی برام نمیومد.
منم همیشه سریع به نوتیفام واکنش نشون نمیدم میزارم کارم تموم بشه بعد میرم سراغش، اما این یکی و نتونستم بدجوری رفت تو مخم، اخه الان کی به من پیام داده؟؟؟
یه نگاه کردم دیدم نوشته املاک جدیدی، فکر کردم که این کیه؟؟ یادم اومد دیروز باهاشون جلسه داشتم برای راه اندازی سایتشون، و یه سری صحبتا شد قرار بود بهشون یه قیمت بدم، اما یادمه گفتم که این یه خرده زمانبر به همین سرعت نمیتونم بهتون قیمت بدم و تو زمان درست خودم باهاتون تماس میگیرم.
نمیدونم کجای صحبتم رو متوجه نشده بوده که پیام داده به این سرعت چیشد؟
گفتم آقای جدیدی فعلا درگیر جابجایی دفترمون هستم و انجام دادن باقی پروژه ها وقت نشد درموردش فکر کنم.
دلم میخاد خودم با لحن خودم بهتون توضیح بدم چی گفت، ولی واقعا نمیتونم؛ بزارید دقیقا چیزی که نوشته رو براتون مینویسم:
اول پیام داده سلام خوبی؟ بعد تو ادامه نوشته: ببین اگه اکی نیستین بگو من با کسه دیگه کار کنم.
براشون نوشتم اقای جدیدی درگیر یه سری مسائلم گفتم ک ی خرده صبر کنید خودم باهاتون تماس میگیرم، متاسفانه وقت نکردم هنوز، (به نظرتون چی باید گفت تو جوابم،شما اگه بودین چی میگفتین؟)
برام نوشته: از حالا که یادتون رفت دیگه تو کار هیچی دیگه. !!!

سلام من جکی هستم، میتونید منو جوادم صدا بزنید.
و اگه گوشیو برنداشتم میتونید بهم بگید که: از حالا که جواب نمیدی دیگه تو کار هیچی دیگه!!!!

هرروز یه بخشی از این داستانو اضافه می کنم این پایان نیست...

سئورماناستارتاپواقعیتموفقیت
وقتایی که مینویسم، بهم خیره نشو، نمیخام عاشقم بشی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید