Dr.FaezeKhanlarzade
Dr.FaezeKhanlarzade
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

استقلال زندگی مجردی


پیشتر در مورد بزرگ شدن پیش از ازدواج گفتم. اینکه چقدر نیاز است تا پیش از پیمان بستن با دیگری دنیای خود را بزرگتر کنیم. نوشتم بیرون آمدن از خانه ی پدری و تجربه ی زندگی مجردی می تواند پذیرش ما را بیشتر کند.

و پذیرش شرط داشتن روابط سالم است.

حال می خواهم در مورد یکی دیگر از فواید زندگی مجردی صحبت کنم:

استقلال

خیلی از خانواده ها در جوامع سنتی به شدت نگران فرزندان خود هستند. این والدین تمایل دارند بچه ها را همیشه زیر پروبال خود نگه دارند. آنها از آزادی فرزند جوان خود می ترسند.

با وجود این احساسات نگران کننده، جدایی فرزند از خانواده یکی از مراحل طبیعی رشد است، هم در انسان ها و هم در حیوانات دیر یا زود این اتفاق می افتد.

احساس استقلال

در کنار آزادی یکی از مفیدترین احساساتی که جوان در شروع زندگی مجردی تجربه می کند استقلال است. وقتی شخص از خانه ی پدری بیرون می آید برای نخستین بار برای زندگی، وعده های غذایی و گذران شبانه روز ، خودش به تنهایی تصمیم می گیرد. حرفه اش را انتخاب کرده، خودش برای مخارجش برنامه ریزی می کند.

تجربه ی استقلال و جدایی از خانواده، با وجود سختی ها برای هر انسانی لذت بخش است.

در این دوره از زندگی شخص به تدریج هویتی مستقل تشکیل می دهد و خود را با مهارت، دانش و حرفه اش می شناسد.

برای کسی که به دنبال رشد و استقلال است، داشتن حدی از آزادی نمی تواند نگران کننده باشد.

چرا که اعتماد و آزادی لازمه ی رشد سالم است.

استقلال لازمه ی وابستگی

پس از این که جوان در  جامعه خود را پیدا کرد و به جایگاه ثابتی دست یافت، این توانایی را دارد که تشخیص دهد دوست دارد بخشی از زندگی اش را با چه کسی شریک شود.

از دید روانشناسی پس از استقلال و تشکیل هویت فردی، شخص می تواند یک وابستگی سالم را در رابطه زوجی تجربه کند.

جدا نشدن از خانواده و نداشتن استقلال فردی ریشه ی بسیاری از مشکلات زوجی در جوامع سنتی است.

کسی که هیچ گاه لذت استقلال را نچشیده، سعی می کند پس از ازدواج آن را به دست بیاورد.

چون نیازها هرگز فراموش نمی شوند.

” هر وقت شوهر کردی برای خودت تصمیم بگیر.

هر وقت رفتی خونه ی خودت هر کاری دلت خواست بکن… “

این حرف ها باعث می شود شخص برای تامین نیازش صبر کند.

کسی که هویت مستقل فردی تشکیل نداده، قادر به ایجاد هویت زوجی مستقل نیست.

شخصی که نتوانست خود را از قوانین درون خانواده آزاد کند، همان قوانین را وارد رابطه ای می کند که قرار است بالغانه و عاشقانه باشد؛

ولی در این شرایط ناسالم، نمی توان انتظار چنین رابطه ای را داشت. ازدواج بهانه ای می شود برای رفع نیازهایی که باید در مرحله ی پیشین زندگی برآورده میشد.

وقتی نیازهای اساسی فرد از جمله استقلال برآورده نشده، شخص نمی تواند به نیازهای شریک عاطفی خود توجه کند.

چون تشنه است و پر از حسرت، او سال ها صبر کرد تا پس از ازدواج به خواسته هایش برسد. چون با این تصور بزرگ شد که با ازدواج خوشبخت خواهد شد.

حسرت ها، فشارها و گره هایی که توسط خانواده بوجود آمده است.

خانواده ای که اصرار دارند او را بهتر از خودش می شناسند

و ارزشی برای هویت مستقل فرزندشان قائل نیستند.

استقلالازدواجزندگی مجردیروانشناسی
دکتر فائزه خانلرزاده روانشناس, علاقمند به نوشتن, سخنرانی, کارهای بزرگ, انقلاب, نقد و به چالش کشیدن باورهای پذیرفته شده. https://drkhanlarzade.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید