هر طور که فکر کنید، طرفدار هر گروهی که باشید، معتقد یا غیرمعتقد، همین که در درون مرزهای ایران زندگی می کنید، همین که زیر سلطه ی این حکومت اسلامی هستید، امروز با چشم خود می بینید که
مهم نیست چند ساله هستید، در زندگی انسان شجاعی بودید یا محافظه کار، به عقاید دیگران احترام می گذاشتید یا خیر، اهل بحث های سیاسی و مذهبی بودید یا خیر. در هر صورت امروز می بینید که
مهم نیست که خوشبین بودید یا بدبین، امیداوار بودید که وضعیت بهتر شود یا امیدی نداشتید. عزادار خون های ریخته شده در کف خیابان ها و زندان ها و آسمان ایران بودید یا خیر. کارمند دولت بودید یا خیر. وابسته یا مستقل. خوب بودید یا بد. در هر صورت فرقی نمی کند،
مهم نیست چقدر سیاسی بودید، رای دادید یا ندادید. دیگر درون خانه هایتان هم امنیت ندارید. امروز مرگ از هر زمانی که به یاد می آورید نزدیک تر است و هیچ رحمی نسبت به این جمعیت انسانی وجود ندارد. انسان هایی که خواستند زندگی کنند، ولی بیرحمانه به گروگان گرفته شدند و در تمام این جهان هیچ کس به فکرشان نیست.
چیزی که روشن است این است که این وضعیت نمی تواند ادامه داشته باشد و همه چیز باید تغییر کند. این می تواند نقطه ی پایانی در تاریخ باشد، چون امروز دیگر ترسی برای از دست دادن چیزی وجود ندارد.