Dr.FaezeKhanlarzade
Dr.FaezeKhanlarzade
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

به فرزندان خود اجازه ی طلاق بدهید!



در مورد ازدواج خوب زیاد خواندیم، شنیدیم و صحبت کردیم. دو نفر باید عاشق هم شوند، برای هم جذابیت فیزیکی داشته، از نظر ویژگی های شخصیتی و اخلاقی در دراز مدت برای هم قابل قبول باشند.

برای این که شانس ازدواج موفق بالا رود یک سری توصیه وجود دارد:

  • یک مورد این که ازدواج در سن بالا (پس از سی سالگی )انجام شود. زمانی که شخص از نظر عاطفی، ویژگی های فردی و موقعیت اجتماعی به ثبات رسیده است.
  • برای انتخاب همراه زندگی نخست باید هویت تشکیل شده، شخص به شناخت خوبی از خود رسیده باشد.
  • یک احساس دوطرفه بین آنها به وجود بیاید.
  • مرحله ی ارزیابی دقیق و دست کم یک سال باشد.
  • دو نفر بدون استرس از سوی خانواده و جامعه برای شناخت یکدیگر زمان بگذرانند.
  • هیچ اصراری به ازدواج سریع آن ها وجود نداشته باشد.

برای تجربه ی آرامش و عشق با یک شخص خاص در سال های دراز شرط و شروط زیادی وجود دارد، ولی حقیقت این است که این امکان برای خیلی از افراد فراهم نیست.

خیلی از افراد نمی توانند با کسی که دوستش دارند ازدواج کنند. تعداد زیادی از مردم حتی نمی توانند برای انتخاب همسر به تنهایی تصمیم بگیرند.

برخی با توجه به ظاهر، شرایط خانوادگی و اجتماعی موردپسند افراد کمتری قرار می گیرند و انتخاب های محدودی دارند که ممکن است هیچ کدام از همین موارد هم دلشان را راضی نکند.

گروه زیادی از مردم از روی وظیفه ازدواج می کنند، این مختص مناطق خاصی نیست، در شهرهای بزرگ، گروه های تحصیل کرده و مرفه نیز این موارد بیش از حد انتظار وجود دارد.

همه ی این واقعیت ها باعث می شود که ما نتوانیم در مورد ازدواج موفق به راحتی صحبت کنیم.

در دهه های گذشته زوج های بسیار زیادی به این شکل ازدواج کردند. پیوندهایی که قلبی نبودند و از روی وظیفه و با صلاحدید بزرگ ترها برقرار شدند.

پیوندهایی که با گذر سال های جوانی تنها یک امضا بر روی کاغذ از آن ها باقی ماند. این چیزی است که به کرات در اتاق های مشاوره با آن روبرو می شویم. چهره هایی هر چند جوان، ولی ناامید از تجربه ی عشق در زندگی…

واقعیتی ناراحت کننده که بیش از حد انتظار در جامعه ی ما وجود دارد. افرادی که زودتر از زمانی که نیاز به پدر و مادر شدن در وجودشان شکل بگیرد، صاحب فرزند شدند و آن طور که باید لذت آن را احساس نکردند.

مردان و زنانی که همسر خود را دوست نداشتند و ندارند، ولی نمی توانند این احساس را به زبان بیاورند، از ترس بد بودن، بی وفایی و مورد سرزنش جامعه قرار گرفتن.

افرادی که فکر می کنند هرگز در زندگی شان بوسه و آغوشی عاشقانه و دلچسب را تجربه نخواهند کرد و هیج گاه احساس دوست داشتنی بودن در کنار معشوق را نخواهند داشت.

هر کسی که رابطه ای را ترک می کند آدم بدی نیست!

تعداد زیادی از آدم های اطراف ما زندگی خوبی ندارند، ولی خود را راضی نشان می دهند. آن ها همسر خود را دوست ندارند، رابطه ی جنسی ندارند یا با اکراه این رابطه را برقرار می کنند.

خیلی از این افراد اگر از طرف خانواده درک و حمایت شوند، می توانند طلاق بگیرند تا در ساخت سال های بعدی زندگی شان اراده ی بیشتری داشته باشند.

خانواده ام راضی نمی شوند،

در خانواده ی ما نباید حرف از طلاق زده شود …

جمله هایی که به دفعات در جلسات مشاوره شنیده می شود.

بسیاری از پدر و مادرها در مورد طلاق فرزندانشان فاجعه سازی می کنند.

یکی از دلایل مهم این نگرش مفهومی به نام آبروست. این که ما خوب هستیم و همه چیز زندگی ما منطبق بر قواعد جامعه است. ما خانواده ی آبرومندی هستیم و دست از پا خطا نمی کنیم.

طلاق گرفتن در جامعه ی ما بسیار سخت است، شما ولی این کار را برای دیگران سخت تر نکنید!

به انسان ها اجازه بدهید اگر عشق را احساس نمی کنند، به خودشان یک فرصت دوباره بدهند. از هیچ کس انتظار نداشته باشید با کسی که نسبت به او احساس انزجار می کند، زیر یک سقف بماند.

اجبار به ماندن در رابطه ی ناخواسته یکی از عواملی است که احتمال خیانت را بالا می برد.

ویدئو در کانال تلگرام و اینستاگرام :

@drkhanlarzade

طلاقاجازهروانشناسیفاجعه سازیترک رابطه
دکتر فائزه خانلرزاده روانشناس, علاقمند به نوشتن, سخنرانی, کارهای بزرگ, انقلاب, نقد و به چالش کشیدن باورهای پذیرفته شده. https://drkhanlarzade.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید