توجیه اخلاقی تجاوز: بیشتر از ده سال پیش، یک برنامه از تلویزیون پخش می شد در مورد تجاوز. مجری برنامه با مردی که به چند دختر تجاوز کرده بود صحبت می کرد. مرد داشت از اتفاقی که در آخرین تجاوز افتاده بود می گفت …
دختر التماس می کرد که مرد کاری به او نداشته باشد. مرد به او گفت اگر اجازه ندهی تو را می کشم. دختر هم گفت مرا بکش ولی بهم تجاوز نکن.
مرد هم به او گفت پس اشهد خودت را بگو. دخترک اشهد را گفت و مرد او را کشت.
در آخر این قصه ی دردناک، که متاسفانه قصه نبود، مرد گفت: بله دختری که نخواهد اجازه نمی دهد به او تجاوز کنی، حتی اگر بمیرد.
و یک آهنگ غمناک و پندآموز در پس صحبت های مردی که تجاوز کرد.
که ای مردم، ببینید آن دختر چقدر خوب و پاک بود. اگر شما نخواهید کسی به شما تجاوز نخواهد کرد.
انگار ما نشسته بودیم پای تلویزیون و آن مرد داشت به ما پندهای زندگی می آموخت.
نمی دانم تهیه کنندگان آن برنامه چه کسانی بود، چه کاره بودند. اصلا در مورد آن موضوع چند برگ کتاب خوانده بودند…
ولی دو حالت را می توانم در نظر بگیرم:
من آن زمان چیزی از فرایند اثرگذاری بر ذهن افراد نمی دانستم،
نمی دانستم این یکی از راه های توجیه اخلاقی است،
به خاطر همین تحت تاثیر حرف ها و اشک های آن مرد قرار گرفته بودم.
یکی از راه های آسوده کردن وجدان مجرم این است که پیکان سرزنش را به سمت فرد مقابل بگیرد:
او باعث شد من عصبانی شوم.
او باعث شد من بهش تجاوز کنم.
اگر نمی خواست به من اجازه تجاوز نمی داد.
فرد عمل کشتن دختر را با کلمات پاکی و نجابت او همراه می کند تا ذهن بیننده را از قتل منحرف کند (برچسب مدبرانه)
تا به کسی که حاضر نیست در این شرایط بمیرد احساس گناه بدهد.
ادامه دارد…
پی نوشت: همیشه سعی می کنم از عکس های جذاب برای نوشته هایم استفاده کنم. برای تجاوز هم خیلی سرچ کردم، عکس ها خیلی جذاب بودند، در حدی که از خیلی از آنها بخاطر فیلترها نمی توانستم استفاده کنم. ولی دیدم یک عکس زیبا از تجاوز، تمام اثر نوشته ام را از بین می برد. تجاوز کثیف است و چندش آور، جنایتی است که زندگی یک انسان را برای همیشه عوض می کند، به او حس کثیفی، نفرت و تهوع می دهد.
همه با هم به تصویری که رسانه ها ماهرانه از تجاوز ارائه می دهند تا از زشتی آن و بار گناه متجاوز کم کنند، حساس شویم و واکنش نشان بدهیم.