Dr.FaezeKhanlarzade
Dr.FaezeKhanlarzade
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

خیانت

روانشناسی خیانت

خیانت  یک اتفاق دردرناک در زندگی است، چیزی که خیلی از ما آن را تجربه کردیم. خیانت گاهی در رابطه رسمی اتفاق می افتد. بین یک زن و شوهر بعد از ازدواج. گاهی هم در رابطه ای عاشقانه.

خیانت این است: یکی می رود و دیگری می ماند.

خیانت زمانی اتفاق می افتد که عشق و علاقه دیگر دوطرفه نیست. ما باید درباره خیانت خیلی چیزها بدانیم.

باید ببینیم چه چیزهایی باعث می شود خیانت در رابطه ای اتفاق بیفتد. چون هیچ یک از ما نمی خواهیم توسط کسی که دوستش داریم ترک شویم. بدتر از آن نمی توانیم ببینیم یک نفر دیگر جای ما را می گیرد.

شروع هر رابطه سه مرحله دارد:

  • مرحله ای که دو نفر از هم خوششان می آید
  • مرحله ی ارزیابی و شناخت
  • مرحله ای که دو نفر همدیگر را انتخاب می کنند.

در خیلی از روابط دوستانه ممکن است یک نفر در مرحله شناخت باشد و دیگری در مرحله ی انتخاب. یکی به این نتیجه می رسد که می خواهد تا اخر بماند و دیگری به این نتیجه نرسیده، فکر می کند که در رابطه دلخواهش قرار نگرفته و باید برود.

ازدواج باید زمانی انجام گیرد که هر دو نفر این مراحل را گذرانده باشند.

در مرحله ی اول خودشان از هم خوششان آمده باشد.

به اندازه کافی بالغ باشند که بتوانند در کنار احساسات و هیجانات،

ارزیابی درستی از همدیگر داشته باشند.

بعد از این همدیگر را انتخاب کرده باشند.

زمانی می توانیم بگوییم خیانت اتفاق افتاده که دو نفر مرحله ی تعهد را گذرانده باشند.

خیانت در یک رابطه سالم اتفاق نمی افتد.

رابطه سالم لزوما به معنی رابطه موفق و عاشقانه نیست. سالم یعنی رابطه صادقانه.

رابطه ای که در ان دو نفر حرف هایشان را به هم می زنند. احساس واقعی شان را به هم می گویند.

بنابراین همیشه می دانند احساس طرف مقابل چیست. می دانند در زندگی او چه جایگاهی دارند.

خیانت در رابطه ای اتفاق می افتد که یک نفر نمی تواند به دیگری بگوید:

تو را نمی خواهم،

یا با تو مشکل دارم،

یا خواسته ای دارم که با تو به آن نرسیدم.

من خوشحال نیستم.

معمولا گفتن اینها به طرف مقابل سخت است،

به خصوص اگر همسر ما باشد و شریک سال ها زندگی.

اگر بخواهیم دلایل خیانت را بررسی کنیم، با این هدف که آمار آن کاهش پیدا کند، کار خیلی سختی در پیش داریم.

چون عواملی که باعث خیانت می شوند خیلی گسترده هستند و در هر رابطه با رابطه ی دیگر متفاوت.

ویژگی های شخصیتی،

سن ازدواج

نیازها،

توانایی حل مساله،

خانواده ها،

قوانین و شرایط جامعه

و …

عواملی هستند که می توانند یک رابطه را به بن بست بکشانند.

یک طنز قدیمی می گفت عامل مهم طلاق ازدواج است. الان هم می خواهم با همین زبان بگویم

مهم ترین عامل خیانت ازدواج است!

خیانت زمانی کم می شود که طلاق زیاد شود!

و طلاق زمانی کم می شود که  … ؟؟

طلاق زمانی کم می شود که سن ازدواج بالا رود.

به زبان ساده:

خیانت زمانی اتفاق می افتد که یک نفر پشیمان شده است.

معمولا چه چیزی باعث می شود یک نفر از انتخابش پشیمان شود؟

یک دلیل کلی و ثابت شده این است که ازدواج در سن پایین اتفاق افتاده باشد.

قبل از تشکیل هویت و شناخت خود.

زمان که فرد هنوز به لحاظ شخصی و جایگاه اجتماعی به نقطه ی ثابت و امنی نرسیده است.

فردی که نمی تواند آینده ی دور خود را ببیند.

مرحله ی ثبات جایی است که شخص از لحاظ شغلی، تحصیلی، درآمدی تثبیت شده است،

و از لحاظ روانی نیازهای آتشین او فروکش کرده اند،

دراینجا شخص می تواند با کمک عقل و احساس خود معشوق خود را انتخاب کند.

یادتان باشد:

دوره های اوج نیاز جنسی و عشق های آتشین زمانی خوبی برای انتخاب شریک همیشگی زندگی نیست.

خب برگردیم به بحث خیانت.

بر خلاف تصور خیانت خیلی عمل مردانه ای نیست. 15 درصد آقایان و 11 درصد خانم ها در رابطه خیانت می کنند.

در خیانت ما یک مثلث داریم.

مثلث زمانی تشکیل می شود که رابطه ی مرد و زن سست شده باشد.

در این رابطه ها معمولا اول طلاق عاطفی،

بعد طلاق جنسی اتفاق می افتد.

رابطه جنسی خوب یکی از مهم ترین عوامل محکم کننده ی رابطه است.

رابطه جنسی چسب بین مرد و زن است.

در هر رابطه ای نارحتی و  مشکل بوجود می آید.

وقتی ناراحتی ها و عصبانیت ها گفته نشود،

یا به قصد حل شدن مطرح نشوند،

خشم و کینه احساس همیشگی به همسر خواهد شد.

این حس ها روی رابطه جنسی تاثیر خواهند گذاشت، هم از نظر تعداد و هم لذت بخش بودن رابطه.

و رابطه جنسی همان چیزی است که از روز اول خلقت مرد و زن را در کنار هم قرار داد و عاشق هم کرد.

هرچند خیلی وقت ها در مشکلات زندگی روزمره اهمیت آن برایمان کم می شود،

یا به خاطر کدورت ها علاقه مان را به ان از دست می دهیم

و ترجیح می دهیم با همسر رابطه نداشته باشیم.

اما عشق و رابطه جنسی نیازهایی هستند که انسان فراموششان نمی کند.

اینجاست که رابطه نسبت به ورود شخص سوم، زن یا مرد، آسیب پذیر می شود.

شخص سوم از دید جامعه کسی است که وارد یک رابطه شده، آن را خراب کرده است.

ولی از دید روانشناسی خانواده، نفر سوم کمترین سهم را در شکل گیری رابطه فرازناشویی دارد.

وقتی رابطه به زخم های عمیقی دچار شده است.

در چنین رابطه ی آسیب دیده ای، نفر سوم می آید و نمی رود. چون یک نفر برای ترمیم زخم هایش به او نیاز دارد.

خیانت اتفاق می افتد چون همسر به همسر نمی گوید رابطه برای من تمام شده است.

چه چیزی این کار را سخت می کند؟

  • عذاب وجدان:

کسی که خیانت می کند همیشه عذاب وجدان دارد. او از کارش ناراحت است، در عین حال به خودش حق می دهد.

او به همسرش نمی گوید، چون نمی خواهد نقش آدم بد داستان را بازی کند. نمی خواهد خودش همه چیز را خراب کند.

  • آبرو:

شخص می خواهد با کمترین هزینه به خواسته هایش برسد. هم همه چیز سر جایش است، خانه و زندگی و همسر، هم نیازهای خودش در رابطه ای مخفیانه برآورده می شود. خیلی از افراد ترجیح می دهند برای مدتی طولانی به خیانت ادامه دهند، بخصوص اگر فرزند داشته باشند.

  • قوانین:

یکی از سختی های طلاق، مسائل قانونی است. هم برای زن و هم برای مرد. زنی که حق طلاق ندارد و مردی که در صورت طلاق باید مهریه را کامل پرداخت کند.

قوانین سخت طلاق خیلی وقت ها امکان زندگی صادقانه را از مرد و زن می گیرد و آنها را وادار می کند، با وجود نارضایتی به طلاق خاموش اکتفا کرده، قید طلاق رسمی را بزنند.

به نظر شما دیگر چه مسائلی باعث می شود افراد طلاق خاموش را به طلاق قانونی ترجیح دهند؟

دکتر فائزه خانلرزاده روانشناس نوروسایکولوژیست

خیانتخیانت کردنخیانت مردخیانت زنروانشناسی
دکتر فائزه خانلرزاده روانشناس, علاقمند به نوشتن, سخنرانی, کارهای بزرگ, انقلاب, نقد و به چالش کشیدن باورهای پذیرفته شده. https://drkhanlarzade.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید