وقتی شکست می خوریم احساسات منفی به سراغمان می آیند. ممکن است ناراحت، عصبانی یا رنجیده خاطر شویم. این ها احساساتی هستند که تحملشان برای ما سخت است و می خواهیم هر چه زودتر از آن ها خلاص شویم.
انسان های زیادی در طول زندگی این حالت ناخوشانید را تجربه کردند. در مورد هیجان ها و تجربیاتشان گقتند و نوشتند،
از شکست دادن شکست،
این که شکست مقدمه ی پیروزی است
و بشر در نهایت می تواند با هر چیزی مقابله کند.
برای انسان پذیرش ضعیف بودن بسیار مشکل است، به همین خاطر همواره به دنبال راهی برای اثبات قدرت خود است. نیروهای ماورایی، انرژی های مثبت و قدرت خواسته ها که سرانجام به او یاری می رسانند. انسان دوست دارد فکر کند که خواسته های او در این جهان اهمیت دارند.
از دست دادن یا به دست نیاوردن و شکست بخشی از حقیقت دنیاست و ما باید قبول کنیم که هیچ تضمینی وجود ندارد که ما دچار رنج و اندوه نشویم.
چون این احساس واقعی ما نیست. ما نمی توانیم وقتی طرد می شویم، شخص یا چیز با ارزشی را به دست نمی آوریم یا از دست می دهیم، راضی باشیم. ما در این شرایط در ضعیف ترین حالت خود قرار می گیریم و تنها باید با تمام وجود سوگواری کنیم. باید اجازه دهیم دیگران هم برایمان ناراحت شوند. اندوه، شکست و احساس تنهایی ما را ببینند و نباید از دلسوزی آنها بترسیم.
این مقاومت در واقع سرکوب احساسات طبیعی ماست. سرکوبی که به دلیل ترس از مواجه شدن با احساس ضعف و درماندگی روی می دهد. سرکوب و انکار موجب می شود که این احساسات همیشه در زندگی ما باقی بمانند، بخشی از شخصیت ما شده، در هر رابطه و رویدادی تجربه شوند.
همه ی رنج و مظلومیت را با تمام وجودمان احساس کنیم. تجربه ی همین احساسات به ما کمک می کند که عصبانی شویم، احساس حقارت ما را وادار می کند از جا بلند شویم و اعتراض کنیم، خشم انگیزه و قدرت تغییر شرایط بیرونی را به ما می دهد و اندوه به ما کمک می کند حقیقت غیرقابل تغییر را بپذیریم.
لینک ویدئوی مرتبط:
https://drkhanlarzade.com/%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b1-%d8%b4%da%a9%d8%b3%d8%aa-%d9%82%d9%88%db%8c-%d9%86%d8%a8%d8%a7%d8%b4%db%8c%d8%af/