همیشه به پدر و مادرها می گفتم بچه ها را از کودکی با محدودیت آشنا کنید. بهشان نه بگویید. بگذارید فکر کنند هر چیزی که می خواهند را نمی توانند داشته باشند تا صبر کردن را یاد بگیرند. تا بتوانند ناکامی را "تحمل" کنند و لوس نشوند.
پیش بینی می کردم نسلی که از پدران و مادران دهه ی پنجاه و شصت متولد شدند, نسلی خودخواه,گستاخ و بی تحمل خواهند بود که نمی تواند در این جامعه زندگی کنند. نمی تواند حقارت ها و محدودیت ها را که جزیی از روند طبیعی زندگی است بپذیرد و در برابر سختی ها کم می آورد.
می گفتم نسل جدید "انعطاف پذیری" که شرط اصلی سلامت روان است را ندارد. ما موظفیم بچه هایی "قوی" پرورش دهیم, چون زندگی سخت است. نگذاریم عقده ها برایمان تصمیم بگیرند و چیزهایی را که خودمان نداشتیم, به صورت افراطی برای بچه ها فراهم نکنیم.
ولی عقده ها_ همان نیازها یا همان غریزه_ بهتر از عقل و توصیه های روانشناسی عمل کردند و مهر و غریزه ی پدران و مادران اجازه نداد که بخواهند فرزندانشان هم آن کمبودها را تجربه کنند.
پدر و مادرهایی که بدون عزت نفس در حسرت ابتدایی ترین خواسته ها بزرگ شدند, فرزندانشان را در مهر و نعمت و احترام غرق کردند و نسلی ساختند که شهامت ایستادن در برابر هر قدرتی را داراست.
نسلی که انعطاف پذیری ندارد, بی ملاحظه است و به احمق ها احترام نمی گذارد.
نسلی بدون تعارف و شجاع که خودش را دوست دارد و داشتن را حق خود می داند.
انعطاف پذیری زمانی سالم است که شخص بخواهد شرایط مطلوب را حفظ کند, نه هنگامی که خانه از پای بست ویران است...
ایران ما قرن ها در انتظار چنین فرزندانی بود تا در برابر ظلم و زور قوی( همان مطیع و صبور) نباشند, بلکه خشمگین شوند و واکنش نشان دهند.
این ها نسلی هستند که صبر و سکوت را نمی شناسند و برخلاف اجدادشان می خواهند همین امروز زندگی کنند, نه در فردایی موهوم.
@drkhanlarzade
https://www.instagram.com/dr.f.khanlarzade/