لوس و لجباز : بعضی ویژگی ها خیلی بد هستند، ولی ما آنها را بد نمی دانیم.
وقتی جایی از ما سوال می شود نقاط ضعف شما چیست معمولا به رفتارهایی اشاره می کنیم که از نظر جامعه خجالت آور نیستند، حتی ممکن است جالب و بامزه هم باشند، و حتی خوب.
مثل ساده بودن،
زود عصبانی شدن،
من خیلی حساس هستم و زود قهر می کنم.
این که من مثل بچه ها رفتار می کنم، به طور غیر مستقیم نشانه ی این است که من به مراقبت احتیاج دارم. من نیاز دارم یک نفر آنقدر مرا دوست داشته باشد که با من مثل یک کودک رفتار کند. به من محبت کند.
چرا بالغ نیستم؟
این که من لوس هستم و زود ناراحت می شوم یعنی:
بخاطر همین هر چیز کوچکی می تواند به من احساس تهدید دهد.
هر انتقاد و مخالفتی به این معنی است که من به اندازه کافی خوب نیستم.
چون شخصیت قوی و قابل دفاعی ندارم.
به همین خاطر زود ناراحت می شوم،
لج می کنم،
برای رسیدن به خواسته هایم پافشاری می کنم،
چون هر لحظه می خواهم خودم را اثبات کنم.
من آدمی هستم که نمی شود با من حرف زد,
کسی نمی تواند کنار من به آرامش برسد,
من گوش شنوا برای شنیدن حرف های دیگران ندارم.
من توانایی درک موقعیت ها را ندارم.
این ویژگی های نپخته و کودکانه, برای دیگران خوشایند نیست.
هر چند نمی شود انکار کرد که تا مدتی کوتاه جذابیت ایجاد می کند. ولی در بلندمدت باعث دلسردی طرف مقابل می شود.
خواسته های من حتما باید برآورده شوند.
این رفتار کودکانه است. ولی نه از نوع کودکی بامزه و خواستنی, بلکه از نوع کودک منزجر کننده و بی فکر.
کودکی که دیر یا زود ما را خسته می کند.