چقدر حال این روز و شب ها خاکستریه ...
چقدر ادم زیر اوار افکار مختلفه ...
چقدر همه چیز باهم قاطی شده ! (نمیدونم بگم گاهی نمیتونی یا کلا نمیتونی) تشخیص بدی کدوم درست و خوبه و کدوم غلط و بد ...
از اون جمعه ای که خبر ترور سردار سلیمانی اومد دقیقا تا جمعه بعدش بی هیچ اغراقی هر روزصبح که بیدار میشدی میدونستی یه خبر بدی هست که بخوای یا نه از در و دیوار و زمین و آسمون بهت میرسوننش!
و این اخرا دیگه واقعا من یکی کم اوردم . خیلی زیاد !
از پیج اصلیم بیرون اومدم و چندروز بعد هم کلا اینستاگرام رو حذف کردم . کانال های خبری یا اونایی که عنوان خبری نداشتن اما اخبار رو لحظه به لحظه قرار میدادن ارشیو کردم و تا جایی که دست خودم بود از اخبار ِ تلویزیون دوری میکردم ...
حس خفگی بهم میداد این همه غصه و خبر تلخ ... هنوزم همون حال رو دارم. شاید بشه گفت اندازه نصف سر سوزنی آرومترم ...
و توی اون مدت اصلا نتونستم جریان و روند عادی زندگیم رو پیش ببرم.
درست کتاب بخونم فیلم سریال انیمه یا مستند ببینم ...
الانم که یذره ای دارم رو روال میفتم ؛ شنبه عصر بلیط برگشتمه به اهواز !
و خب باز بهم میخوره برنامم تا دوباره روی دور بیفتم ...
اینم بگم که از آذرماه رفتم سراغ بولت ژورنال و داریم باهم پیشرفت میکنیم *: (: