ویرگول
ورودثبت نام
ابراهیم بشیرپور
ابراهیم بشیرپور
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

آیا باید مردم ما را ارزش‌مند بدانند؟

از همان اول روزی که آدم پا بر روی زمین گذاشت، تنهایی معنایی چندان اصیل نداشت. تاریخ را که می‌خوانیم متوجه می‌شویم هیچ زمانی نبوده که فقط یک انسان بر روی زمین باقی بوده باشد. مردم جمع بودند و زندگی می‌کردند. در همان‌حال های ابتدایی بودند افرادی که عزلت (تنهایی خودخواسته) را به بودن در جمع ترجیح بدهند، لیکن؛ بسیار سخت به نظر می‌اید که کسی بدون اندکی ورود به اجتماع بتواند زندگی خود را به سر ببرد. مخصوصا، در این دوره جدید.

https://www.worldatlas.com/articles/what-is-sociology.html
https://www.worldatlas.com/articles/what-is-sociology.html



بعد از این‌که مردم دورهم جمع گشتند و روستا‌ها و شهر‌ها را پدید آوردند، معنی اجتماع و جامعه روز به روز گسترده‌تر شد. گاهی اوقات توضیح کم نیز همانند آن سخن معروف «قَلَّ و دَلَّ» پر بهاتر است.


سخت تا بدین‌جا رانده‌شد که جامعه رفته رفته نفوذ بیشتری در زندگی‌ها کرد و اگر یک نفر مثلا پانصد سال قبل می‌توانست فقط با ارتباط با چند ده تفر امورات خویش را رفع کند، در حال حاضر و در عصر تکنولوژی این امر سخت تر شده است. مردم با هم زندگی می‌کنند و در کنار هم.


حال، بحث مورد نظر ما این است که آیا مردم باید ما را ارزش‌مند بدانند یا نه؟

مفهوم ارزش‌مندی، می‌تواند مفوم ساده‌ای داشته باشد. در نظر خودتان، ایا شما انسان ارزشمندی هستید. بعد از یک راهنمایی می‌توانید جواب را دقیق‌تر بگویید. می‌توانید مفهوم ارزشمندی را در کل زندگی‌تان جستجو نکنید و به تک تک روزها و ماه ها و سال‌ها نگاه کنید که آیا امروز یا دیروز رفتارم جوری بود که من خود را ارزشمند بدانم و آیا با آن معیار‌هایی که برای خودم دارم رفتارهایم قابل توجیه است یا نه. اندکی فاصله بگیریم از اینکه همه‌مان مخلوق آن وجود کل و زیبا هستیم و هر کدام‌مان ارزش ذاتی خودمان را داریم.


الآن به رفتار خودتان در یک ماه گذشته چه امتیازی می‌دهید و آیا رفتار خودتان را ارزش‌مند و معقولانه می‌بینید؟ البته که می‌توانید از اشتباهاتی که کرده‌اید درس بگیرید و همینطور آن‌ها را نادیده بگیرید و بگویید که انسان هستم و این شتباهات برای من طبیعی است و امتیاز بالاتری به خود بدهید.


به هرحال، ما رفتار خودمان را، وجود خودمان را و قدرت فعلی خودمان را اندازه گیری می‌کنیم و یک متیازی به خودمان می‌دهیم. فرض کنید نویسنده به خودش امتیاز ۷۰ از ۱۰۰ را داده است. نویسنده می‌تواند با این فرض که ۳۰ امتیاز دیگر می‌توانم به دست بیاورم و خودم بشوم آن چیزی که خودم می‌خواهم. این‌ها برای هر انسانی طبیعی است.

اما اینکه، در این مثال اخیر، آیا نویسنده باید نگران باشد که مردم ارزش او را ۴۰ بدانند؟ به نظر می‌رسد در آمال و آن تفکر رؤیایی جمع کثیری از افراد، اینگونه باشد که نه اصلا مهم نیست بقیه راجع به من چگونه تفکر می‌کنند و من خودم مهم هستم. لیکن، اگر کمی فضا را رئال کنیم و به واقعیت برگردیم، برای بیشترمان یا حی می‌توانم بگویم برای همه‌مان مهم است که بقیه چه طرز تفکری راجع به ما دارند و ما را ارزش‌مند می‌دانند یا نه.

عزیزانم، به نظر نویسنده، این‌که با واقعیت مواجه بشویم اولین مرحله در هر تفکر و رفع مشکل یا موضوعی می‌باشد. بعد از این‌که آمدیم و گفتیم که چرا نظر بقیه برای ما مهم است و بعد از تفکر راجع به این موضوع می‌توانیم ضریب و قدرت تفکر دگران را در زندگی خود با دلیل و منطق کم کنیم.


این‌که آیا باید نظر بقیه برای ما بایست مهم باشد و یا نه و این‌که این تفکر که ارزش‌مند دانستن ما توسط بقیه ریشه‌اش از کجا می‌آید را شما راهنمایی کنید. امید است که نویسنده در مطالب بعدی اندکی در این زمینه تفکر کند و مطالب جدیدی را بارگذاری کند.

تنهایی خودخواستهاجتماعجامعهاعتماد به نفسارزش انسان
دانشجویی علاقه‌مند به ادبیات نمایشی و روان‌شناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید