ابـراهــیم
ابـراهــیم
خواندن ۸ دقیقه·۱ ماه پیش

خلاصه کتاب کِی (When)

خلاصه کتاب کِی (When)
خلاصه کتاب کِی (When)

سلام.

چند روزی میشه که خوندن این کتاب رو تموم کردم. موضوعش (همونطور که از اسمش پیداست) در مورد اینه که چه زمانی برای انجام چه کاری مناسبه.

یه سری تکنیک‌ها، عادات و روال‌هایی را پیشنهاد میکنه که دانش زمان سنجی رو در زندگی روزمره خودتون به کار بگیرین. اما اساس کار صریحه. باید بفمین ‌که از کدوم دسته (چکاوک‌ها / جغدها / دسته سوم) هستین، کار خودتون رو درک کنین و سپس زمان مناسبش رو انتخاب کنین.


زمان مسئله اصلی نیست، بلکه تنها مسئله است. (مایلز دِیویس)



بخش یکم (روز)

1. الگوی پنهان زندگی روزمره

احساسات ما در یک الگوی منظم نوسان می‌کنند. احساسات‌ مثبت در صبح افزایش، در بعدازظهر کاهش و دوباره در زمان غروب افزایش می‌یابد. مهم نیست کجا هستی یا چه روزیه؛ این یک الگوی ثابته.

احساسات، وضعیت درونی هستند اما تاثیر بیرونی دارند. ممکن است تلاش کنیم تا احساسات خود را مخفی کنیم اما در نهایت بروز پیدا می‌کنند.

توانایی‌های شناختی ما در تمام طول روز به یک اندازه نیست. در طول تقریبا شانزده ساعتی که بیدار هستیم، این توانایی‌ها تغییر می‌کنند. تحقیقات نشان داده‌اند که تاثیر زمان روز می‌تواند موجب 20 درصد تغییر در عملکرد انسان در فعالیت‌های فکری باشد.

بهترین زمان برای انجام هر کار خاص بستگی به طبیعت آن کار دارد.

75 درصد ما (چکاوک‌ها و دسته سوم) طول روز را در سه مرحله تجربه می‌کنیم (اوج‌گیری، افت و بازیابی دوباره)

اما حدود 25 درصد افراد (که ژنها و سنشان باعث می‌شود جغد باشند)، روز را تقریبا برعکس این حالت تجربه می‌کنند (بازیابی، افت و اوج‌گیری).


برای درک بهتر جغدها، چکاوک‌ها و دسته سوم، باید خود کتاب رو بخونید.


تلاش کنید مهم‌ترین کار خود را که معمولا نیازمند هشیاری و تفکر شفاف است، در زمان اوج خود قرار دهید و کارهای کمتر مهم و کارهایی که نیاز به نبود مهارکنندگی دارند را در دوره بازیابی قرار دهید. هر کاری که می‌کنید، اجازه ندهید کارهای دیگر وارد دوره اوج شما شوند.



2. بعدازظهرها و قاشق‌های قهوه

فهرستی از زمان‌های استراحت فراهم کنید. به خاطر داشته باشید که کاری که در برنامه قرار بگیرد، انجام می‌شود.

ناهار و چُرت زدن بعد از آن را جدی بگیرید. چُرت زدن 20-10 دقیقه ای بعد از ناهار مفیده ولی بیشتر از این مقدار تاثیر منفی روی بدن داره.


این فصل، نکات زیادی برای ارائه نداشت



بخش دوم (شروع‌ها, پایان‌ها و میان این دو)

3. شروع ها

زمان شروع کار می‌تواند نقش بزرگی در سرنوشت فردی و جمعی ما داشته باشد. برای نوجوانان، شروع روز تحصیلی پیش از ساعت 8:30 دقیقه می‌تواند باعث آسیب رساندن به سلامت و کاهش نمرات آنها شود که در ادامه می‌تواند قدرت انتخاب آنها را کاهش و مسیر زندگی آنها را تغییر دهد. برای افراد مسن‌تر، شروع یک حرفه در یک وضعیت اقتصادی ضعیف میتواند منجر به محدود شدن فرصت‌ها و کاهش قدرت درآمدزایی تا میان‌سالی شود. شروع‌ها تاثیر بسیار بیشتری از آنچه ما فکر می‌کنیم دارند. در واقع، شروع‌ها می‌توانند تا پایان اهمیت داشته باشند.

اگرچه همیشه نمی‌توانیم زمان شروع را تعیین کنیم، اما میتوانیم در شروع تاثیرگذار باشیم.


سه اصل شروع موفقیت‌آمیز:

1. درست شروع کنید.

2. دوباره شروع کنید.

3. دسته‌جمعی شروع کنید.


با استفاده از استراتژی پیش‌مرگ از شروع نامناسب اجتناب کنید:

فرض کنید شما و تیم‌تان می‌خواهید پروژه‌ای را شروع کنید. پیش از شروع پروژه، ابتدا یک پیش‌مرگ اجرا کنید. به تیم خود می‌گویید: "فرض کنید هجده ماه از اکنون گذشته است و پروژه ما کاملا شکست خورده است. چه اشتباهاتی رخ داده است؟"

تیم شما با قدرت با نگاهی به گذشته فرضی پاسخ‌هایی را ارائه می‌کند. شاید کارها به خوبی تعریف نشده‌اند. شاید افراد کمی در اختیار دارید، شاید تعداد افراد شما بیش از حد است و یا اینکه این افراد نامناسب هستند. شاید رهبر خوبی نداشتید و یا اهداف واقع‌گرایانه‌ای انتخاب نکرده‌اید. با تصور شکست از پیش (با اندیشیدن به اینکه چه چیزهایی می‌تواند موجب یک شروع نامناسب شود)، می‌توانید برخی از مشکلات احتمالی را پیش‌بینی کنید و وقتی پروژه به صورت واقعی شروع می‌شود از آنها اجتناب کنید.


هشتاد و شش روز در سال که می‌توانید شروع تازه ای داشته باشید:

  • نخستین روز هر ماه (دوازده)
  • دوشنبه‌ها (پنجاه و دو)
  • نخستین روز بهار، تابستان پاییز و زمستان (چهار)
  • روز استقلال کشور شما و یا روز معادل آن (یک)
  • روزهای تعطیل مذهبی مهم (برای مثال عید فطر) (یک)
  • روز تولد شما (یک)
  • روز تولد شریک زندگی (یک)
  • نخستین روز مدرسه و یا ترم تحصیلی (دو)
  • نخستین روز در یک شغل جدید (یک)
  • روز بعد از فارغ‌التحصیلی (یک)
  • نخستین روز بعد از بازگشت از تعطيلات (دو)
  • سالگرد ازدواج، اولین دیدار و یا طلاق (سه)
  • سالگرد روز شروع کار، سالگرد روزی که شهروند یک کشور شدید، سالگرد روزی که سرپرستی یک حیوان خانگی را بر عهده گرفتید، سالگرد روزی که از مدرسه یا دانشگاه فارغ‌التحصيل شده‌اید (چهار)
  • روزی که خواندن این کتاب را تمام کنید (یک)



4. نقطه میانی

زندگی ما به ندرت یک مسیر خطی و روشن را طی می‌کند. بیشتر اوقات زندگی مجموعه‌ای از قسمتهای مختلف است.

غالبا شروع‌ها را به خاطر می‌آوریم (آیا می‌توانید نخستین دیدار خود را با شریک زندگی‌تان به یاد بیاورید؟).

پایان‌ها نیز برجسته هستند (وقتی خبر فوت یکی از عزیزانتان را شنیدید کجا بودید؟).

اما میانه‌ها تیره‌اند. آنها طنین نمی‌اندازد و فراموش می‌شوند. آنها جایی در میانه‌ها گم می‌شوند.

خوشبختی همیشه در میانه زندگی کاهش پیدا می‌کند. به طور خلاصه دلیل افت میان‌سالی ما، پیش‌بینی‌های غیرواقعی‌مان است. در جوانی، انتظارات ما زیاد است. در دوران پیری، کم توقع می‌شویم.


بهترین راه برای تبدیل یک بحران به یک جرقه، سه گام دارد:

1. از وجود نقطه میانی آگاه باشید. نگذارید این نقاط نامرئی باشند.

2. از این نقاط استفاده کنید تا بیدار شوید، نه اینکه تسلیم شوید.

3. تصور کنید عقب مانده‌اید (اما فقط کمی). این کار انگیزه شما را بالا می‌برد و کمک می‌کند تا موفق شوید.



پنج روش برای مقابله با بحران میان‌سالی

1. اهداف مهم خود را اولویت‌بندی کنید.

2. درون سازمان خود، به دنبال مربی برای میانه دوره شغل خود باشید.

3. رویدادهای مثبت را در ذهن خود حذف کنید.

4. برای خودتان چند پاراگراف از روی مهرورزی به خویش بنویسید: ما غالبا نسبت به دیگران مهربان‌تر از خودمان هستیم. یک نامه مهرورزی به خویش مثل عکس قاعده طلایی است. این کار راهی فراهم می‌کند تا با خود مانند سایر افراد رفتار کنید.

5. صبر کنید: گاهی بهترین کار این است که کاری انجام ندهیم. بله، شاید این موضوع کمی گیج کننده باشد اما هیچ کار می‌تواند کار درستی باشد. بحران طبیعی است اما کوتاه نیز هست.


داخل کتاب به جای کلمه "بحران" از کلمه "رکود" استفاده شده اما ازونجایی که کلمه "بحران" شناخته شده تره، من از این کلمه داخل این پست استفاده کردم.



5. پایان‌ها

اگر یک پایان خوش می‌خواهید، بستگی دارد که کجا، داستان را تمام کنید. هر نویسنده‌ای می‌تواند یک پایان شاد بنویسد (کافی است به شخصیت‌ها هر چیزی که می‌خواهند را بدهیم)‌. اما هنرمند واقعی به ما احساسی می‌دهد که وعده آن را به ما داده است.


پایان‌ها از هر نوعی که باشند، به چهار طریق پیش‌بینی پذیر بر رفتار ما تاثیر می‌گذارند.

1. به ما انرژی می‌بخشند.

2. به ما کمک می‌کنند تا رمزگذاری کنیم.

3. کمک می‌کنند ویرایش کنیم.

4. کمک می‌کنند ارتقا بیابیم.


از چهار روشی که پایان‌ها بر رفتار ما تاثیر می‌گذارند، رمزگذاری موردی است که باید بیشتر از همه ما را نگران کند.


مردم معمولا زندگی‌های کوتاه اما رو به ترقی را ارزشمندتر از زندگی طولانی‌تر که در حال افول است می‌دانند. درحالی‌که حجم مزایای بیشتری که در زندگی طولانی‌تر حاصل می‌شود (که سالهای ابتدایی را هم شامل می‌شود) بسیار بیشتر است.

چرا اینجوریه؟

چون پایان‌ها بر تصور ما تاثیر می‌گذارند. آنها به ما کمک می‌کنند تا کلیت تجربه خود را رمزگذاری کنیم (یعنی ارزیابی و ثبت کنیم).

پایان‌ها بسیاری از نظرات و تصمیمات ما را شکل می‌دهد. برای مثال، چندین تحقیق نشان می‌دهد که ما معمولا کیفیت غذاها، فیلم‌ها و تعطيلات را نه بر اساس کل تجربه، بلکه بر اساس لحظه‌های خاص، خصوصا لحظات آخر ارزیابی می‌کنیم.

پایان‌ها در انتخاب‌های مهم نیز تاثیر می‌گذارند. برای مثال وقتی مردم رئیس جمهور را انتخاب می‌کنند، به نظرسنجی‌ها می‌گویند که می‌خواهند بر اساس کلیت چهار سال دوره ریاست جمهوری تصمیم بگیرند. اما تحقیقات نشان می‌دهد رای دهندگان بر اساس اقتصاد سال رای‌گیری تصمیم‌گیری می‌کنند (انتهای چهار سال نه کلیت آن).


پایان‌ها، نتیجه‌های و اوج‌ها یک نکته ضروری را در مورد شرایط انسان‌ها نشان می‌دهند: در پایان، ما به دنبال معنا هستیم.



بخش سوم (هماهنگی و تفکر)

6. هماهنگی سریع و آهسته

گروه‌ها معمولا خود را با سرعت مورد نظر اعضایی که در بالاترین جایگاه آن هستند تنظیم می‌کنند. با این حال، جایگاه و بزرگی همیشه این عملکرد را ندارند.

نیاز به تعلق داشتن یکی از انگیزه‌های اساسی انسان‌هاست و بیشتر کارهایی که انسان‌ها انجام می‌دهند در خدمت تعلق داشتن است. تعلق داشتن تاثیر شگرفی بر افکار و احساسات ما دارد. نبود این احساس منجر به آثار نامطلوبی می‌شود و وجودش منجر به سلامتی و رضایت‌مندی می‌گردد. احساس تعلق باعث افزایش رضایت‌مندی شغلی و بهبود عملکرد می‌شود.


همکاری باعث می‌شود انسان‌های بهتری باشیم و انسان بهتر بودن باعث می‌شود تا همکاری کنیم.



7. تفکر در زمان‌ها

زمان در زبان ما نفوذ کرده است و به افکار ما عمیقا رنگ می‌بخشد. بیشتر زبان‌های دنیا افعال را در زمان‌های مختلف صرف می‌کنند (خصوصا گذشته، حال و آینده) تا معانی را منتقل کنند و فکر را نشان دهند. تقریبا همه اصطلاحاتی که بیان می‌کنیم، جنبه‌ای از زمان را دارند. از یک نظر، تفکر ما در زمان است. و این موضوع خصوصا وقتی به خودمان فکر می‌کنیم صحت دارد.

به گذشته فکر کنید. گذشته چیزی است که گفته می‌شود خود را زیاد درگیر آن نکنیم. اما تحقیقات نشان می‌دهد که تفکر در زمان گذشته می‌تواند به درک بهتری از خودمان منجر شود.

یکی از دلایلی که افراد برای دوران بازنشستگی پس‌انداز نمی‌کنند این است که آینده خود را شخص متفاوتی از خود فعلی تجسم می‌کنند. اما اگر تصاویر فرد به صورت پیر شده به آنها نشان داده شود، احتمال پس‌انداز کردن آنها بالا می‌رود.


در آخر هر فصل یه سری تکنیک برای: چه زمانی بهتره ورزش کنیم، ازدواج کنیم، طلاق بگیریم، یا شغلمون رو ترک کنیم و... ارائه داده شده که بخاطر طولانی نشدن پست و عملی بودنشون، اینجا آورده نشده. برای فهمیدنشون باید خود کتاب رو بخونید.


کتاببهبود عملکرد
ساده بگیر ولی دستِ کم نگیر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید