**مجری:** الیکس (با کت و شلوار مشکی، موهای زرد رنگ و چشمهای قرمز )
**مهمان:** دلقکی با لباس رنگارنگ، کلاه گیس و بینی قرمز
**الیکس:** (با لحنی پرانرژی و طنز) به اولین قسمت از پادکست T and N خوش آمدید! من الیکس هستم و اینجا با یه دلقکِ فوقالعاده و دوستداشتنی نشستم. دلقکِ عزیز، خودت رو برای شنوندگانِ ما معرفی کن.
**دلقک:** (با لحنی شاد و پرنشاط) سلام به همه! من یه دلقک هستم و عاشقِ خندوندنِ مردم. کارِ من اینه که با ترفندها، جوکها و حرکاتِ بامزهم، غم و غصه رو از دلِ مردم دور کنم.
**الیکس:** (با لحنی کنجکاو) دلقکِ عزیز، میشه بیشتر در مورد سختیهای دلقک بودن برامون بگی؟
**دلقک:** (با لحنی متفکرانه) بله الیکسِ دوستداشتنی، دلقک بودن فقط خنده و شادی نیست. یه دلقکِ خوب باید بتونه با غم و اندوه مردم هم همدردی کنه و در مواقعی که نیاز دارن، بهشون دلگرمی بده.
**الیکس:** (با لحنی غمگین) چطور میتونی با وجودِ این همه سختی، همیشه شاد و پرانرژی باشی؟
**دلقک:** (با لحنی قاطع) من معتقدم که خنده بهترین دارویِ غمِ انسانه. وقتی میبینم که با خندوندنِ مردم، غم و غصهشون از بین میره، به تمامِ سختیهای دلقک بودن میارزه.
**الیکس:** (با لحنی تحسینبرانگیز) دلقکِ عزیز، تو یه انسانِ فوقالعاده هستی!
**دلقک:** (با لحنی خجالتی) ممنون الیکسِ مهربون.
**الیکس:** (با لحنی طنز) دلقکِ دوستداشتنی، یه سوالِ مهم! چطور میتونی با این دماغِ گنده و قرمز، نفس بکشی؟!
**دلقک:** (با لحنی خندهدار) (با دماغش بازی میکند) عادت کردم الیکسِ عزیز!
**الیکس:** (با خنده) دمت گرم دلقکِ شوخطبع!
**دلقک:** (با لحنی شاد) یه سوال هم من از تو بپرسم الیکسِ خوشتیپ؟
**الیکس:** بپرس دلقکِ کنجکاو!
**دلقک:** چطور میتونی با این کت و شلوارِ سیاه جیغ، توی خیابون راه بری و جلب توجه نکنی؟!
**الیکس:** (با لحنی متفکرانه) دلقکِ عزیز، من عاشقِ جلب توجه هستم!
**دلقک:** (با خنده) معلومه!
**الیکس:** (با لحنی طنز) دلقکِ دوستداشتنی، یه مسابقه بذاریم!
**دلقک:** چه مسابقهای؟
**الیکس:** مسابقهی خندوندن!
**دلقک:** قبول!
**الیکس:** من یه جوک میگم، تو هم یه جوک بگو. هرکس که تونست بیشتر بخندونه، برندهی مسابقه میشه.
**دلقک:** باشه!
**الیکس:** (با لحنی طنز) یه روز یه گربه میره دکتر. دکتره بهش میگه: "مشکلت چیه؟" گربه میگه: "موش نمیتونم بگیرم!" دکتره میگه: "عجیب نیست! یه گربه با این هیکلِ گنده، چطور میتونه موش بگیره؟!" گربه میگه: "آخه دکتر، من یه گربهی باردارم!"
**دلقک:** (با خنده)
م*الیکس:** (با خنده) دلقکِ عزیز، تو داری تقلب میکنی
**دلقک:** (با خنده) نه الیکسِ عزیز، من فقط از جوکِ تو خوشم اومد!
**الیکس:** (با لحنی طنز) باشه دلقکِ شیطون! حالا نوبتِ توئه که یه جوک بگی.
**دلقک:** (با لحنی طنز) یه روز یه مرد میره یه رستوران و یه بشقاب سوپ سفارش میده. بعد از چند دقیقه، پیشخدمت با یه بشقاب سوپِ داغ میاد و میذاره جلوی مرد. مرد یه قاشق از سوپ میخوره و میگه: "این سوپ خیلی داغه!" پیشخدمت میگه: "آقا، میتونید یه قاشق سوپِ سرد از یخچالِ بغلِ دستتون بردارید و با این سوپِ داغ مخلوط کنید تا خنک بشه!" مرد یه نگاهِ عاقل اندر سفیه به پیشخدمت میکنه و میگه: "تو که میدونی این سوپِ داغه، چرا از اول یه قاشق سوپِ سردِ از یخچالِ بغلِ دستم نیاوردی؟!
**الیکس:** (با خنده)
م**دلقک:** (با خنده)
**الیکس:** (با لحنی طنز) دلقکِ عزیز، به نظرِ من که هر دویِ ما برندهی مسابقه شدیم!
**دلقک:** (با لحنی شاد) آره الیکسِ دوستداشتنی، هر دویِ ما برندهی مسابقهی خندوندن شدیم!
**الیکس:** (با لحنی تشکرآمیز) دلقکِ عزیز، از اینکه امشب اینجا بودی و ما رو با صحبتها و شوخیهایِ قشنگت شاد کردی، ازت خیلی ممنونم.
**دلقک:** (با لحنی متواضع) من هم از تو ممنونم الیکسِ مهربون.
**الیکس:** (با لحنی خداحافظی) شنوندگانِ عزیز، تا قسمتِ بعدیِ پادکست T and N خدانگهدار!
**موسیقیِ شاد و پرانرژی پخش میشود**
**پایانِ قسمتِ اول**
**امیدوارم از این متن لذت برده باشید!**😙😀