درگرماگرم آفتاب بهاری
دوخط به رنگ ارغوان
برای دختری که ریشه درخاک
آواز آبی میخواند
حال که تو در دور و نزدیک نفس میکشی
چرا نباید برای تمام گل برگهایت
مستانه نوشت،و دیوانه وار به آبی های دور دست دل بست
شاید دوستی آشنا ،آشنا به خواندنِ خط ابر باشد
نمیدانم
فقط نمیدانم زیستن را بدون بهار
بدون ابر
بدون آبی دور دست
چگونه باید تحمل کرد