ویرگول
ورودثبت نام
ارمیا
ارمیاسلام...
ارمیا
ارمیا
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

خندیدن به چی؟

یه دبیر ریاضی داشتیم برای کلاس کنکور ، سنش بالای 90 سال بود.

ایشون دبیر ریاضی دبیرستان برادرم هم بود.

آدم به شدت خوش و بش گو و بذله گو بود و نمونه یه اصفهانی شیرین مثل گز بود.

اون زمان صدا و سیما یه برنامه پخش میکرد که تا جایی که یادم میاد اسمش لحظه ها بود.

این یه برنامه طنز بود که معمولا ویدئوهایی از افتادن مردم روی دوچرخه ، پیاده رو موتور ، و... رو پخش میکرد و لحظه افتادن اون فرد ، روی ویدئو صدای خنده پخش میکرد.

دبیر ریاضی ما یبار که داشت یدونه از جوکهای خوشمزه اش رو تعریف میکرد یه نکته ظریفی رو به ما یاد داد ، بعد جوک که همه از خنده روده بر شده بودند گفت:

جوکهای من مثل برنامه صداسیما نیست که از الان به شما یاد میده که وقتی کسی میخوره زمین بهش بخندین!و ما جوری بزرگ شدیم که وقتی کسی میخورد زمین دستشو میگرفتیم و خاک لباسشم براش میتکوندیم!

اون زمان با اینکه سن زیادی نداشتم ،و هنوز هم مطالعه چندانی نداشتم ، این جمله منو تکون داد و به فکر فرو رفتم.

حالا اما وقتی در ویدئو ها و کلیپ های فضای مجازی ، چه داخلی و چه خارجی، گشت میزنم ، میبینم که موضوع اغلب کلیپ ها همون زمین خوردن مردم به اضافه شوخی های اصطلاحا خرکی و خطرناک برای خنده من و شماست.

شوخی های عجیب و غریب که نام درستشون دیگر آزاریه تا شوخی ، و اغلب این شوخیها هم توسط افغانها ، عربها ، ترکها و غربیها ساخته میشوند.

به این مدل شوخیها ، جوکهایی از این دست رو هم اضافه کنید ، جوکهایی که بوی تمسخر دیگران میدهند.

اما در بعد روانکاوی دلیل تولید این شوخی ها چیست؟

و سوال بعدی اینکه چرا ما آدمها به این شوخیها میخندیم؟

اول در بعد غیر روانکاوی ، موضوع فالوئر و درآمد در واقع محور تولید این شوخی ها هستند و چون این مدل شوخیها طالب دارند تولید آنها حداقل در یک سال اخیر رشد چشمگیری داشته اند.

در بعد روانکاوی ، چه کسانی که این شوخیها را تولید میکنند و چه کسانی که به این شوخیها میخندند در ناخود آگاه به احتمال زیاد دچار یک خشم فروخفته هستند.

همه ما میدانیم که مثلا خالی شدن بیست لیتر آب بصورت ناگهانی روی سرمان چه مشکلاتی را ممکن است برایمان بوجود بیاورد ، اما باز هم میخندیم.

همه ما میدانیم وقتی طرقه ای در زیر پایمان بصورت ناگهانی منفجر شود چه ترسی به وجودمان وارد میشود.

و همه ما میدانیم وقتی با ماسکهای وحشتناک ترسانده بشویم ، ممکن است دچار معضل بشویم.

اما ویدئوها ، از فیلتر بی خطر گوشی به چشم ما میرسند و ما فقط تشویق میشویم که بخندیم.

در این میان احتمالا شما هم به کلیپهایی برخوردید که وقتی محو دیدنشان هستید ناگهان یک تصویر ترسناک یا یک حیوان ترسناک در ویدئو ظاهر میشود و حقیقتا آدمی را میترساند ، و همان لحظه خودمان شاید دهان به فحش باز کنیم ، چون ترسیده ایم و دیگر برایمان خنده دار نیست!

آن زمان تلویزیون به ما القا میکرد که به زمین خوردن اتفاقی مردم بخندیم و حالا به ما القا میشود تا به انداختن ، ترساندن ، مسخره کردن عمدی دیگران بخندیم!

و ریشه های این موضوع نشان میدهد که خشم و خشونت در سالهای اخیر بسیار رشد بیشتری داشته است.

قدیمترها وقتی تصویر خشونت آمیزی میدیدیم شاید هفته ها در ذهنمان میماند و حالا ممکن است به همان تصویر خشونت آمیز بخندیم!

نکته عجیب در این میان اما لذتی است که در خشم و خشونت نهفته است.

خشونت قابلیت این را دارد که با مخلوط شدن با لذات دیگر ، خودش باعث لذتی جدید و یا شدت یافتن لذت باشد.

یک نمونه اش همین ترکیب کردن خشونت و خنده است که پوشش خنده ، اهمیت خشونت را در ذهن ما کاهش میدهد.

اما در نمونه بسیار بسیار بزرگتر و از پیش تعیین شده میتوان به همراه کردن خشونت با لذت جنسی اشاره کرد.

در یک مقاله در سایت https://fightthenewdrug.org/ آمده است:

در اکثر فیلمهای پورنوگرافی مخلوط کردن خشونت و لذت جنسی با هم اتفاق می افتد.

در حقیقت مکانیسم عجیبی در ذهن انسان وجود دارد که از آنجا که درد در انسان معمولا با شدت بیشتری نسبت به بقیه احساسات همراه است و این شدت فشار زیادی بر روی نورونها ایجاد مینماید ، وقتی که خشونت با لذت جنسی مخلوط میشود ، ذهن به مرور زمان شدت درد را به لذت اضافه میکند و گویی تمام آن نورونهایی که درد را به انسان اخطار میداد حالا لذت را با چند برابر بیشتر مخابره میکند.

این موضوع به قدری عجیب است که ذهن شرطی شده افرادی که درد و لذت در آنها مخلوط شده است ، دیگر بدون آن درد لذت را نمیفهمد و در واقع اصلا لذتی نمیبرد.

یک مثال جالب برای فهم این موضوع نیز آورده بود:

*میگفت بررسی شده علیرغم درد فراوان در اثر کتک خوردن زنان حین رابطه جنسی ، اگر در اولین کتک خوردن زن به طریقی به ارگاسم برسد ،نه تنها از این مدل رابطه بدشان نمی آید بلکه اوج لذتشان منحصر به همین موضوع میشود ، موضوع زمانی بغرنج تر میشود که آن زن اولین ارگاسمش همین گونه با درد مخلوط شده باشد.

در واقع در موارد دیگر خشونت مانند کتک زدن ، گاز گرفتن ، شلاق زدن و... نیز زمانی که با لذت همراه شده باشند (مخصوصا بار اول) آن شخص شرطی میشود و فقط به همان طریق به اوج میرسد.

همین موضوع در نوعی از رابطه جنسی تحت عنوان برده و ارباب نیز تکرار میشود و باز به نوعی دیگر لذت جنسی با کرنش کردن و حتی چیزهای خیلی پست دیگر مخلوط میشود و فرد را وابسته به این مدل روابط می نماید.

انسان موجودی است که به شدت از محیط تاثیر میپذیرد ، و این تاثیر معمولا ناگهانی نیست و به مرور انجام میشود ، و وقتی این تغییر صورت میگیرد انسانی که دیروز با خیلی چیزها مخالف بود یا حتی تنفر داشت ، حامی آن چیزها میشود.

اگر در این میان حداقل آگاهی نسبت به این فرآیند داشته باشد ، میتواند امید داشته باشد که همه انسانیتش از دست نرفته و به نقطه غیر قابل بازگشت نرسیده است.

در این مطلب سعی شده که موضوع بصورتی شفاف شکافته شود و تلنگری به خودمان بزنیم که هر چیزی برای خندیدن نیست ، و حتی هر چیزی ارزش دیدن هم ندارد.

*در سایت مثالی که زده بود را نمیتوانستم اینجا بیاورم چون مجبور بودم 18+ بزنم ، هر چند اون مثال خیلی شفاف تر موضوع رو قابل درک میکرد.

خندیدن به افتادن دیگران ، در صورتی که نمیدانیم بعد از افتادنش چه بلایی بر سرش می آید یعنی سِر شدن نسبت به آسیب دیدن دیگران ، و یعنی تغذیه خشم و خشونت.و وقتی سناریویی چیده بشود تا فردی بیفتد ، چپ بشود ، سقوط کند و ما بخندیم موضوع بسیار بدتر میشود.

نکته آخر در طنزی که آقای آهنگی اجرا میکند نیز قسمتی را به ترساندن مهمانان اختصاص داده ، که این هم در دسته همانهاست که در بالا گفتیم.

رودکی چه زیبا میگوید:

گر بر سر نفس خود امیری، مردی

بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی(این مورد هم بسیار شایع هست)

مردی نبود فتاده را پای زدن

گر دست فتاده ای بگیری، مردی

این چند خط عصاره حرفهایی است که زده شد.

فرهنگ ما این بوده ، به از بین رفتن این فرهنگ کمک نکنیم ، کمترین ضررش این است که روزی خودمان سوژه خنده دیگران میشویم.(فارغ از انسانیت و اینها)


یا حق



خندهنوستالژیدهه شصتخشونتخشم
۳۵
۱۶
ارمیا
ارمیا
سلام...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید