در کلیت چیزی که قابل انکار نیست این است که زنان در تاریخ همواره مورد ظلم واقع بوده اند ، در موج های مردسالاریِ قدیم به نحوی و در موجهای مرد سالاری امروزی به نحوی دیگر.
اول باید بدانیم که منظور از مردسالاری "مردان" نیستند ، بلکه مردانگی و ویژگیهای مردانه است ، یعنی در طول تاریخ بدلیل اینکه مرد توانایی های بهتری از لحاظ جسمی نسبت به زن داشته و بهتر میتوانسته کارهای سخت و دشوار (همان خر حمالی) را انجام بدهد ، مورد توجه و درواقع ابزار دست اربابان قدیم بوده است. و در واقع مردسالاری به معنای سالاریت مردان بر زنان نیست ، بلکه در ریشه فقط مروج ویژگیها و خصلت های مردانه است و در واقع سالارمندیِ قدرتمندان را تامین میکند.
مرد سالاری بطور کلی برای هر دو جنس مضر است ، چرا که با بولد شدن مردانگی به نحوِ موثرتری از مردان بیگاری کشیده میشود ، یعنی مردان به دلیل ویژگیهای مردانه مجبورند کارهای سخت و جنگها و هر چیزی که جانشان را بیشتر در معرض خطر قرار بدهد را انجام بدهند و دل به این خوش داشته باشد که از زن برتر هستند و در واقع با فریب کاری مردان ابزاری میشوند در دست صاحبان قدرت.(در حالی که این فقط سوء استفاده از خصلتی است که در مردان هست ولی هیچ ارزشی به آنها نمی افزاید)
از طرفی مردانگی به نحو موثری ارزشمند تر جلوه داده میشود و در نظر مردم هم ارزشمندتر میشود ، و در مقابل ویژگیهای مختصِ زنان بی ارزش و مسخره و محقر انگاشته شده است.
زنان نه در جامعه ی ارباب و رعیتی ، نه در جامعه ی برده داری غربی (که تا 150 سال پیش هنوز وجود داشته است) و نه در جوامع امروزی توانایی رسیدن به کارکردهای مردانه را نداشته اند و همین موضوع چون خوشایند جامعه سرمایه سالار نیست ، در نتیجه رفتارها و خصلتهای زنانه یا همان زنانگی بی ارزش و تحقیر میشوند.
اینکه میگویم توانایی رسیدن به کارکردهای مردانه را ندارند ، دلیل واضح اش مسابقات المپیک و مقایسه رکوردهای مردان و زنان است که گویای ظریف بودن زنان و زمخت بودن مردان است.
مثلا در وزنه برداری اختلاف رکورد میان زنان و مردان تقریبا 200 کیلو با هم اختلاف دارد و در همین امسال یک مرد که میگوید زن است(تراجنسیتی)! در مسابقات زنان رکورد زنان را 200 کیلو بهبود بخشید که مورد اعتراض زنان واقعی شد.
و البته این اختلافِ رکورد ارزشمند جلوه داده میشود ، چرا که نیرو و توان جسمی همچنان برای تولید و نظام سرمایه سالاری و کاپیتالیستی یک اصل مهم و ارزشمند است.
از آن طرف هر ارزشی که متعلق به زنان است ، همواره مورد تحقیر قرار میگیرد و در همین گزارشی که گذاشتم همین فرد تراجنسیتی به تمسخر گفته است:«چرا کیفیت رقابتهای بخش زنان آنقدر پایین است؟ هیچ متوجه نمیشوم.»یعنی فرد خود را زن جا زده است ، برای اینکه در ورزش مردان مثلا نمیتواند طلا بگیرد ، بعد در ورزش زنان شرکت میکند ، رکورد زنان را 200 کیلو جا به جا میکند و بعد که خرش از پل میگذرد به تمسخر میپردازد!
یعنی دقیقا مشخص است که هیچ بویی از زنانگی درونش نیست و ظاهرا همه را مسخره خویش کرده است.
در مورد تراجنسیتی ها و شرکت در مجامع ورزشی زنان جنجالهایی به پاست که هنوز هم به نتیجه قطعی نرسیده است.(زنان اعتقاد دارند که معیار زن بودن باید فقط و فقط فیزیک فرد باشد و معیارهای امروزی مورد پذیرش نیستند ، چرا که مرد فیزیولوژیکی به طرز خنده داری میتواند ادعای زن بودن بکند و تازه میتواند حتی تغییر جنسیت هم ندهد(مای بادی مای چویز!) و همچنان تستسترون را از دستگاه تناسلی اش دریافت کند و به سادگی در مسابقات زنان پیروز گردد!!!
پس ، ما در جامعه ای احاطه شده ایم که به دلایلی که گفتم مردانگی ارزشمند و هر ویژگی زنانه بی ارزش و مسخره است!
در موج های اولیه فمینیست (موج های تشابه و تساوی)، زنان اصرار داشتند که بگویند با مردان برابرند ، و همین باعث شد که دست به کارهایی بزنند که در حیطه زنانگیشان نبود ، مثلا همین وزنه برداری ، وقتی یک زن بخواهد به ورزشهای سنگین و حرفه ایِ مردانه بپردازد باید تستسترون تزریق کند تا عظله پیدا کند و نیروی بازوانش افزایش بیابد ، در واقع زن برای بدست آوردن ارزشی مردانه باید زنانگی اش را رسما زیر پا بگذارد تا به ورزشی مردانه بپردازد و بعد رکوردی بزند که باز با رکورد مردان 200 کیلو تفاوت دارد!!! (در وزنه برداری) و بازیهای مردان پربازدیدتر و جذاب تر از بازیهای زنان باشد و آیا این رسما تحقیر زنان نیست؟
و قابل تاسف اینکه رشته هایی همچون کشتی و کشتی کج نیز که در کشورهای دیگر به علت جذابیتهای جنسی برگزار میشود در کشورهای مسلمان بصورت کورکورانه با لباس تحت عنوانی دیگر برگزار میگردد ، و کسی نیست بپرسد ، این همه خشونت چه رابطه ای با روحیه لطیف زنان دارد؟اینکه زنان به صورت زنده از همدیگر کتک بخورند و سیاه و کبود بشوند چه حرکت انسانی دارد؟ این رشته ها برای مردان نیز مضر است و خشونت را مخصوصا در کشتی کج رواج میدهد...
البته خوشبختانه موج سوم فمینیست که از فرانسه آغاز شد ، موضوع تفاوت را پذیرفته و بنای خود را بر این گذاشته که جامعه ای بسازند که زنان با تفاوتهایشان بتوانند زندگی کنند ، بدون آنکه مجبور باشند زنانگیشان را اخته کنند.
البته در این میان یکی از نمادهای زنانگی ، یعنی جنبه جنسی در ادوار تاریخ همواره مورد توجه بوده و به آن بها داده شده است.
مثلا جالب ترین موضوع برای کاپیتال ها و سرمایه سالاران جنبه جنسی زنان است ، آنها بخوبی از اول میدانستند که این جنبه بسیار پول ساز و اقتصادساز است ، برای همین نه تنها این جنبه را نکوبیدند ، بلکه در این حوزه زنان را به شدت ارزشمند جلوه دادند ، و با برگزاری مسابقات سالانه زنان شایسته ، زیباترین زن سال و ... این موضوع را بیش از پیش مورد توجه قرار دادند.
جنبه جنسی زنان به دلیل اینکه با اهداف تولید و اقتصاد که محور سرمایه سالاری است ، کاملا هم خوانی دارد ، یعنی این جنبه توانسته است با ایجاد یک نیاز دائمی به رابطه جنسی در مردان ، آنها را همیشه بصورت نیازمند نگه دارد و از آن طرف زنانی را برای رفع این نیاز به صورت کالای جنسی در بیاورد(sex object).
در غرب در صد سال اخیر به صورت کاملا قانونی و بدون مانعی موضوع روسپی خانه ها بصورت یک تجارت رسمی درآمده است ، و برای اقناع افکار عمومی و مخصوصا فمینیست ها ، مانند بقیه موارد این چنینی دست به تبلیغات و القائاتی زده میشود تا زنان را مجاب کند که تن به این تجارت بدهند.
مثلا تبلیفات مای بادی مای چویز یکی از راهکارهای بوده است که زنان را مجاب میکند که خود را در اختیار دیگران قرار بدهند و شماتت های قدیم و باستانی و به حق جامعه را نادیده بنگارند.
البته باید بدانیم که این موضوع در بسیاری از زنانی که به جذابیت جنسی مشهور هستند اصلا چیز بدی شمرده نمیشود که میتوانید اظهار نظر این افراد را در مورد خوشان بشنوید!
این موضوع البته نهایتا باز به تحقیر زن رسید و با ظهور فیلمهای پورن و تحقیرهای مداوم زنان در این فیلمها ، سر از یک خواسته و راز مرد سالارانه برداشت .اینکه اکنون بعد از سالها از پخش این فیلمها مشخص است که محوریت این فیلمها بر اساس لذت مردان ساخته میشود ، چرا که اصولا مشتریان اصلی این محصولات مردان هستند و فیلمها بر اساس سلیقه مشتری ساخته میشود و دیگر مهم نیست که زن در این فیلمها از یک حیوان هم کمتر انگاشته بشود!
------------------------------------
اما به نظرم یکی از مهمترین کارهایی که میتواند همه ما را از مردسالاری و در واقع سرمایه سالاری حداقل از لحاظ درونی نجات بدهد همانا ایجاد تعادل میان ارزشهای مردانه و زنانه است ، و در واقع ارزشمند کردن ویژگیهای زنانه است.
اول باید بدانیم چه ویژگیهایی زنانه هستند ، برای اینکار اگر هنوز در نظام سرمایه سالار ذوب نشده باشید شاید بتوانید چند مورد از این ویژگیهای انحصاری را نام ببرید.
من سعی میکنم به چند مورد اشاره کنم.
1.مهمترین ویژگیِ زنانه محوریتِ احساس در تمامی شئون زنان است.احساس موضوعی است که زنان را به موجودی یکپارچه و متحد در میاورد ، زنان وقتی در حال حرف زدن هستند همه احساسشان حرف میزند و موقعی که کار میکنند همه احساسشان در کار است.
زنان حتی به اشیا نیز احساس دارند ، یک زن ارزش اشیائش به گرانی و مرغوبیت آن شیء بستگی ندارد بلکه بستگی دارد که چقدر آن شی را دوست بدارد، گاهی یک زن احساسش به ماشینی که متعلق به خودش است مانند احساسش به عروسکی است که کودکی اش برای او مادر بوده است. اما در مورد مردان قضیه اصلا اینگونه نیست ، مردان اشیا را فقط صرف قیمت و کارایی میسنجند و براحتی ماشینشان را با یک ماشین شیکتر عوض میکنند.
2.زنان میتوانند چند کار را به صورت همزمان انجام بدهند و همه آن ها را هم به خوبی انجام بدهند ، کاری که مردان از پس انجامش برنمیایند.
3.زنان به دلیل ویژگی های جسمی و البته مهمتر ویژگی تمرکز قادر به انجام کارهایی هستند که مردان نمیتوانند انجام بدهند ، زنان به شدت تمرکز بهتری نسبت به مردان دارند به دلیل همان یکپارچگی که اول گفتم.
4.زنان به دلیل عادت ماهانه از سلامت و بدن خود بهتر میتوانند اطلاعات کسب کنند.
5.زنان علاقه زیادی به تعریف ماجراهای زندگیشان با جزییات دارند و این به این معنی نیست که حرفهایشان بی ارزش است ، چه آنکه آیا بحث کردن در مورد سیاست در افراد عادی مثمر ثمر تر از حرفهای زنان است؟؟(همان قضیه ارزشمندیه مردانگی)
6.زنان مصداق اصلی ، زمینه ساز و زمین اصلیه زندگی هستند ، در بسیاری از فرهنگها زن نماد زندگی است و مرد نماد مرگ(آخرت) است ، بدون وجود زنان زندگی شکل نمیگیرد.
7.زنان قادر به شرکت در آفرینش موجودی چون خود هستند و ماه ها در بدن خود آنرا پرورش میدهند و جزیی از آنهاست ، و مهمترین رابطه میان زن وفرزندش شکل میگیرد.(بسیاری از زنان در دوران بارداری حالاتی معنوی و روانی را تجربه میکنند که با به همان علت محقر انگاشته شدن زنانگی ، کنتر زنی آن حالات را بیان کرده است و فقط در فرومهای کاملا زنانه شاید بتوانید این موارد را پیدا کنید.)
موارد بسیار زیاد است و خوشبختانه هنوز این موارد در فرهنگ ما فعال هستند.
اگر زنانگی از میان برود ، و زنان و مردان طبق موج دوم فمینیست با مردان برابر شوند ، به دلیل این برابری و پیدا نبودن ویژگیهای خاص زنانه ، به مرور مردان به همجنسگرایی روی می آورند ، چرا که وقتی زنانگی نباشد عشقی بوجود نمی آید و مردان نیازی به زنان دیگر ندارند...
اغلب فکر میکنند که مردان فقط نیاز جنسی به زنان دارند ولی اصلا اینگونه نیست ، مردان به شدت بنده محبت هستند ، شما مردان بسیاری را میبینید که با اینکه زن و فرزند دارند ولی همچنان تعلق خاطر شدیدی نسبت به مادر خویش دارند ، این دقیقا همان محبت بی دریغ مادر است که آنها را همچنان شیفته مادرشان نگه میدارد.
وقتی محبت و احساس تحقیر شود و زنان آن را نداشته باشند ، و فقط نیاز مردان جنسی بشود، میل به همجنس به دلیل درکِ متقابلِ آسانتر زیادتر میشود.اتفاقی که در بیست سال اخیر در غرب به شدت رشد داشته و رییس جمهور امریکا رسما همجنسگرایی را به رسمیت شناخت.و البته همجنسگرایی یک حسن دیگر هم دارد و آن اینکه بچه ای هم در میان نیست تا نیروی کار را درگیر کند و بازدهی افراد پایین بیاید!
مرد و زن دو موجودی هستند که با یکدیگر کامل میشوند (با عاشق یکدیگر شدن)، زنان بدون مردان و مردان بدون زنان ، موجوداتی ناقص هستند(نیمه گمشده) ، مردانی که پسر بچه باقی میمانند (مثلا ترامپ را نگاه کنید) و زنانی که دختر بچه باقی میمانند ، مرد و زن زمانی با یکدیگر به تکامل میرسند که هر یک در ابتدای آشنایی مرد و زن واقعی باشند با همه ویژگیهای مردانه و زنانه ای که دارند.در غیر اینصورت جامعه ای که در آن به سر میبریم روز به روز ما را با کارهای عجیب و غریب شگفت زده و بهت زده میکنند.
خواسته های مردسالاری در قدیم شاید با اجبارِ شلاق و کتک جلو میرفت ولی امروز دیگر این هدف بصورت کاملا شیک و با اراده و خواست زنان در حال پیگیری است ، زنانی که زنانگی شان را بدلیل همسان شدن با مردان میکشند ، تفاوت چندانی با دخترانی که زنده به گور میشدند ندارند ، آن دختران یکبار میمردند ولی زن میمردند و زنان امروز هر روز در حال مرگ و پژمرده شدن هستند و با اختیار خودشان ، زنانگیشان را زنده به گور میکنند ، زنانی که از عضوی از بدنشان که موجب زایش یک اسنان دیگر است متنفر میشوند و حاضر میشوند با آنهمه عواطف طفلی را درون خودشان زنده به گور کنند ، آن هم در بدنی که موجود زنده میآفرید...
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن
یک مساله:
پلتفرمی ادعا میکند که در حال حاضر ما بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار کاربر ثبتنامی و بیش از هفت میلیون کاربر فعال ماهانه داریم.در این صورت چرا بازدید پستها به زور به 100 عدد میرسند؟؟؟
من خواهش دارم آقای دست انداز بعنوان پر دنبال کنند ترین فرد این سوال را جواب بدهند.