ارمیا
ارمیا
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

فرهنگ سازی به روش ویرگول

«بشر بسیار عجیب است ، مخصوصا وقتی به شر روی می آورد.موجودی همچون بشر نیست که شرش این چنین شدت داشته باشد ، شری که هم دامن خودش و هم دامن عزیزانش را میگیرد ولی ککش هم نمی گزد.»

در هر جامعه ای عقایدی به دلایل فرهنگی ، اقلیمی ، مذهبی وجود دارند. یقینا بعضی از این عقاید درست هستند و بعضی از آنها اشتباه.

اما وقتی قرار باشد در جهان فرهنگی جدید شکل بگیرد و به دلایل متعددی بخواهد فرهنگ خود را قالب همه جای دنیا بکند، برای مقابله با فرهنگهای قدیمی تر و با ثبات تر دست به کارهایی میزند تا بتواند به مرور فرهنگ غالب را برچیند و فرهنگ خودش را قالب کند.

مثلا اولین گزینه معمولا خرافه انگاری مقوله های فرهنگی بقیه فرهنگ هاست.

معمولا هر فرهنگی با هر قدمتی خرافه هایی در خود دارد و این چیز عجیبی نیست ، ولی فرهنگ مهاجم با استفاده از این خرافه های واقعی سعی میکند که به مرور بقیه اجزای فرهنگی را هم خرافه جلوه کند و از آنجایی که مردم عادی اغلب زود باور هستند و خیلی زود از جزء کل را نتیجه میگیرند با اولین موردی که از خرافه فرهنگشان مشاهده میکنند ، به ناگهان همه فرهنگ خود را زیر سوال میبرند که ای وای ببینید سالهاست ما تا گلو در خرافه زندگی میکردیم.

یادم هست چند سال پیش که موضوع قفل زدن به حرم ها خیلی مورد هجمه قرار گرفته بود دوستی یه عکس مشابه این را برای من فرستاد:

بعد نوشت ، اینجا استرالیا است ، اینجا بعضی افراد جوان تازه متاهل به این نرده ها قفل میزنند و اعتقاد دارند که زندگیشان مثل این قفل ها بادوام و متصل می ماند!

بعدا متوجه شدم که این رسم در بعضی کشورهای دیگر از جمله فرانسه و کره هم مرسوم است.

و باز فهمیدم که مثلا در بعضی ایالت های امریکا همین الساعه زدن نعل اسب به درب خانه ، خوش یمن تلقی می شود.

این مثال را زدم برای اینکه بگویم در هر فرهنگی خرافه هایی حتما به مرور زمان بوجود آمده است اما بحث بنده در مورد موضوعاتی است که به ساختار وجودی انسان وابسته است.

انسان وجه تمایزاتی با بقیه حیوانات دارد که یکی از این وجه تمایزات شرم در سطح غریزی و حیا در سطح فطرت است.

مثلا احتمالا در این فصل بیشتر ماها جفت گیری گربه و گنجشک را مکرر در خیابانها و پارک ها دیده ایم.

یا مثلا ادرار و مدفوع کردن سگ و گربه و گوسفند و گاو را احتمالا همه ما دیده ایم.

اما این خصلت ذاتی اغلب حیوانات است که اهمیتی به اینکه کسی آنها را ببیند یا نبیند نمیدهند و احتمالا غریزه آنها بهشان میگوید این یک چیز طبیعی است و شرمی ندارد.

در واقع حیوانات چون از عقل کاملا معاشی برخوردارند(عقلی که تمام هم و غمش تهیه خورد و خوراک ، حفظ بقا با جفتگیری ، ساختن مسکن) طبیعی است که برایشان این موضوع اهمیت نداشته باشد.

موضوع بقا مخصوصا در حیوانات ، موضوع بسیار پر اهمیتی است ، در واقع حیوانات حتی خوردن و خوابیدن شان هم در راستای حفظ بقا انجام می شود ، چرا که رقابت کردن در بین همنوعان ، و از طرف دیگر سالم ماندن از دست دشمنان در بین حیوانات کار ساده ای نیست.

پس نتیجتا موضوع شرم از انجام رابطه جنسی در حیوانات امری است که اصلا مورد انتظار کسی نیست.

البته در پرانتز بگویم که معدود حیوانات هستند که در میان عموم جفت گیری نمیکنند مثل کلاغ و پنگوئن و ...

بشر قاعدتا به عنوان یک موجود آگاه به خودش ، پیرامونش ، و داشتن عقلی بسیار فراتر از عقل معاش حیوانات که حتی در همین دسته بندی عقل معاش انسانی ، و ساختن این همه دست ساخته بشری ، تفاوت متقن او را با بقیه حیوانات برای هر عاقلی در جهان آشکار و مبرهن ساخته است.دارای شرم در مواردی است که یکی از آنها شرم در مورد مسایل مربوط به آلت جنسی است.

و این شرم اصلا مذموم نیست ، این شرم اصولا وجه تمایز میان انسان و حیوانات است.

اما فرهنگ مهاجمی که از آن یاد کردم ، یک دسته بندی برای خودش دارد به نام تابو.

تابو دقیقا یکی از کلماتی است که کارکرد کلمه "خرافه" را در برچیدن یک سری از رسوم ، عقاید و مهمتر از آن از بین بردن چیزهای ذاتی درون انسان را بعهده دارد.

در حقیقت تابو همچون خرافه که در هر فرهنگی هست ، میتواند با تابو جلوه دادن مسائل ذاتی ، فطری و غریزی انسانها ، سعی در از بین بردن و برچیدن آنها بنماید.

در غرب این موضوع از 1930 شروع شد و با سرعت بسیار زیادی توانست بسیاری از عقاید مثبت انسانی را در قالب تابو از بین ببرد.

بگذارید مثالی بزنم ، 100 سال پیش کسی در خیابان همسرش را در هیچ جای غرب در انظار عمومی نمیبوسید مگر اینکه یا مست بود یا دیوانه!

اما با گفتن این جمله که بوسیدن همسر تابو نیست ، و مگر من حق ندارم همسر قانونی خود را ببوسم ، به مرور این امتناع درست تبدیل شد به حق مسلم شهروندان غربی.

البته روند طبق معمول از مجله ها شروع شد ، به فیلمها و نمایشنامه های رادیویی سرایت کرد و کم کم به جامعه هم کشیده شد.

در صورتی که همین الان میتوانید با دیدن فیلمهای خیلی قدیمی که ارزش دیدن دارند ، ببینید که این موضوع هنوز مثل امروز روتین نشده بود و حتی در فیلمهای خیلی قدیمی تر با خاموش کردن چراغ و کج کردن دوربین سعی در پنهان کردن این مورد داشته اند.

چند وقتی است که بالا و پایین و چپ و راست ویرگول اطلاعیه زده است ، که ای ایها الناس پریود تابو نیست ، بی اختیاری ادرار تابو نیست و...

بیایید یک بررسی در مورد ،همه مواردی که برای شرمگاه هر انسانی بوجود می آید ، بنماییم ، مثلا ادرار ، مدفوع ، اسهال ، سوزش ادرار ، محتلم شدن و..

خوب پس احتمالا نباید تعجب کنیم که چند روز دیگر برای فروش بیشتر پوشک این اطلاعیه را بالای ویرگول مشاهده کنیم : "از اسهال بگو" اسهال تابو نیست!

ویرگول محترم ، ما که در عدم حسن نیتتان مطمئن هستیم ، چرا که قصد تو راضی نگه داشتن اسپانسر و رسیدن به درآمد است.

البته حتما شما حق دارید که به فکر شغل و درآمدتان باشید ، ولی آیا شما نباید اسپانسر محصولات فرهنگی باشید؟

آیا نباید به کاربران ویرگولی احترام بگذارید و آنها را کودن تصور نکنید و فکر نکنید که نمیفهمند قصد و غرض شما از کمپینهای پریود و بی اختیاری ادرار فقط موضوع اسپانسر است.

عجیب تر اینکه یک لاین لودینگ برای "از پریود بگو" ایجاد کرده اید که با خون پریود پر میشود خواستم بگویم به طراح نابغه تان بگویید به یکباره به جای لاین ، یک پد بهداشتی بگذارد که بیننده بیشتر و بیشتر در پریودِ ویرگول غرق بشود و تابوی پریود برای همیشه توسط شما دریده بشود!!!

یا این ویرگولی که این عکس رو گذاشته تا با بی اختیاری ادرار همذات پنداری کند.

همه ما ممکن است نقصی در بدنمان داشته باشیم ، و عده ای هم ممکن است که به بی اختیاری ادرار مبتلا باشند ، اما این چه ربطی به تابو بودن دارد ، و چرا بقیه باید بدانند که کسی که در کنارشان در مترو نشسته بی اختیاری ادرار دارد.و یا چرا زنی باید تا سوار تاکسی میشود بگوید سید خندان میری؟ راستی من پریود هم هستم!!!

چه نیازی هست که به دروغ و برای منفعت خودتان پریود و ... را تابو کنید؟

بله قبل تر از کمپین شما پستهایی در مورد پریود نوشته شد که اتفاقا مفید هم بودند و حتی خود بنده هم در موردش نوشته بودم ، اما این ربطی به تابو سازی برای هدف خودتان و شکستن قبح کارهای دیگر ندارد.

واقعا امیدوارم که ویرگول اسپانسر محصولات زناشویی نشود !!! یعنی واقعا باید تیترهایی ببینیم که +100 هستند!!!

بنده به نوبه خودم تصمیم دارم تا زمانی که این کمپینها جریان دارد دیگر در ویرگول ننویسم ، از دوستان دیگر هم میخواهم که این کار را در صورت صلاحدید انجام بدهند.

این پست هم در همین مورد است:

https://vrgl.ir/JQCZZ


ویرگول خجالت بکشاگه بحث پوله بگو حق عضویت بدیمکمپینهای ویرگولاسپانسرهای ویرگولویرگول
ای خواجه برو به هر چه داری || یاری بخر و به هیچ مفروش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید