سرزمینی وجود داشت به اسم شیرینی ها. در این سرزمین، همه چیز از جنس شیرینی ها بود. درختان تنه هایشان از جنس تخته شکلات بود. شاخه هایشان از آب نبات عصایی بود. برگ هایشان از جنس پشمک های سبز رنگ بودابرها از پشمک های سفید بودن.سبزه زارها از پشمک های سبز بودند و جاده ها و خیابان ها از شکلات های سنگی. رودخانه ها هم از شیر بودن. خورشید هم از یه پاستیل دایره های زرد بود. خونه ها هم از جنس های مختلفی تشکیل شده بودن. مثلاً یک خونه دیوار هایش از جنس تخته شکلات بود و پنجره هایش از آب نبات. سقفش از تخته شکلات بود و رویش پر اب نبات عصایی کوچولو و دودکش هم از تخته شکلات بود. درش هم از کوکی دایره ای بود. انسانهایی که در این سرزمین زندگی می کردند، از کلوچه بودند که فقط شبیه انسان ها بودند. موهایشان هم از رشته ماکارونی بود. و اما... میرویم سراغ یه قصر بزرگ که در دوردستها بود. دیوارهای قصر از کیک سفید رنگ و یا بهتره بگم از کیک وانیلی بودن. درش از تخته شکلات تلخ و زمینش از تخته اب نبات بود. تاج ملکه و پادشاه هم از آب نبات های ریز ریز بود. یک استخر شکلات داغ هم داخل حیاط قصر بود. سرزمین شیرینی ها در آینده بود. فکرش را بکنید! همه چیز از جنس خوراکیهای شیرین و خوشمزه باشه! حتی شما! در این سرزمین همه خوشحال و خوشبخت هستند! چرا؟ چون همه چیز از جنس خوراکی های شیرین است! البته اینم بگم که این خوراکیهای شیرین و خوشمزه دشمن هم داشتند! دشمن اونها میکروب ها بودند. میکروبها اگه به این خوراکی ها برخورد میکردند، خوراکی ها کثیف و میکروبی میشدند و کسانی که با میکروب ها میجنگیدند و برای سپاه بودند، خوراکی آلوده شده به میکروب را در بیمارستان بستری میکردند و دکترها و پرستارها سعی میکردند میکروبها را از بین ببرند. ولی در کل این خوراکی ها خوشبخت بودند. فقط سه نوع بیماری در این سرزمین وجود داشت. یکی میکروبها یکی هم کپکها و آن یکی بیماری فاسد شدن بود. اما کلا همه خوشبخت هستند. راستی! شما دوست دارین در این سرزمین که همه چیزش از خوراکیهای شیرین و خوشمزه است، زندگی کنین؟ من که خیلی دوست دارم!
پایان