ما موقع صحبت کردن با حرکات بدنمان سعی میکنیم پیاممان را بهتر برسانیم و در بسیاری مواقع این کار را بصورت ناخودآگاه انجام میدهیم. حال اگر با زبان بدن آشنا باشیم از چند طریق خواهیم توانست نسبت به بقیه مزیت نسبی پیدا کنیم، مثلا:
· اگر لازم باشد می توانیم طوری بنشینیم یا راه برویم که دیگران تصویر مثبتی از ما پیدا کنند
· یاد میگیریم چه حرکاتی را برای بهتر رساندن منظورمان استفاده کنیم
· با خواندن زبان بدن طرف مقابل میفهمیم نظرش درمورد ما یا حرفمان چیست و براساس آن بحث را جلو میبریم
· ....
در مورد نکته اول این را باید بدانیم که ساقه مغز ما (Brainstem یا Reptilian complex) از زمانی که به شکل یک خزنده از آب بیرون آمدیم در مغز موجودات زنده وجود داشته و وظیفه کنترل و تنظیم فرآیندهای حیاتی و غیر ارادی را جهت حفظ بقا برعهده دارد، بقیه قسمتهای مغز به صورت تکاملی تشکیل شد تا به شکل امروز خود برسد. از زمان اجداد غارنشینمان ساقه مغز یک مسئولیت مشخص دیگر هم داشته و آن تحلیل طرف مقابل در برخورد اول و در کسری از ثانیه هست (اگر میخواست تعلل کند، طعمه جانوران درنده شده بود و دیگر نسلش ادامه پیدا نمیکرد!). به عبارتی ما در همان چند صدم ثانیه دیدار اول، آدمهای دور و برمان را در یکی از دسته بندیهای زیر قرار میدهیم:
- دوستی که میشود به او اعتماد کرد، به سمتش رفت وارتباط برقرار کرد
- دشمنی که اجداد ما یا از آن فرار میکردند یا درگیر میشدند، ولی تمدن و فرهنگ این را تبدیل کرده است به کنارهگیری کردن و سعی در کم نمودن ارتباط
- یک جفت مناسب که می تواند ژن من را به خوبی به نسل بعد منتقل کند
-بی تفاوت: ما در طول روز ممکن است صدها نفر را برای اولین بار ببینیم (در خیابان، مترو، مغازه،...) و مسلما بالای نود درصدشان در این دسته قرار میگیرند.
و لحظهای هم که تصمیم گرفتیم طرف مقابل در کدام دسته قرار بگیرد، Neocortex در مغز شروع میکند به جمع آوری اطلاعات جهت تایید همان فرضیه! مثلا اگر از کسی بدمان بیاید در هر جمله یا حرکتش دنبال نکتهای میگردیم که دلگیر شویم. باید برایتان خیلی آشنا باشد این موضوع و من اسمش را ”اثر باجناق” (Brother in law effect) میگذارم ?.
فکر کنم با این توضیح اهمیت آن چند صدم ثانیه اولین برخورد مشخص شده باشد. حال تصور کنید بتوانید خودتان را مثلا در یک مصاحبه کاری در دسته اول قرار بدهید، که به نظرم حتی مهمتر از این است که بفهمیم دیگران راست میگویند یا دروغ! (چیزی که اکثرا دیدهام انگیزه اصلی علاقه افراد به یادگیری زبان بدن است)
یکی از ساده ترین کارهایی که کمک می کند در دسته اول (یا سوم) قرار بگیرید لبخند زدن است.
پروفسور Ulf Dimberg از دانشگاه اوپسالای سوئد با آزمایشی نشان داد که چطور ذهن ناخودآگاهمان کنترل مستقیمی بر روی عضلات صورت اعمال مینماید. با استفاده از تجهیزاتی که سیگنالهای الکتریکی را از الیاف ماهیچه دریافت میکنند، فعالیت عضلات چهرهی 120 داوطلب را که تصاویر صورتهای خوشحال و عصبانی برایشان پخش میشد، بررسی کردند. در این آزمایش از شرکتکنندگان خواسته شد همزمان با دیدن تصاویر اخم کنند، لبخند بزنند و یا بیحالت باشند. در مواردی از ایشان خواسته میشد حالتی را خلاف عکسی که میدیدند نشان بدهند (لبخند زدن به اخم و اخم کردن به لبخند) نتیجه آزمایش ثابت کرد ما کنترل صد در صد بر روی عضلات صورتمان نداریم و اخم کردن به عکس لبخند و لبخند زدن به عکس اخم کار سادهای نیست.
دلیل آن برمی گردد به نورونهای آینهای (mirror neurons) در مغز. نورونهای آینهای بخشی از مغز را فعال میکنند که مسئول تشخیص حالتهای چهره و بدن طرف مقابل هست و بلافاصله باعث عکسالعمل آینهای ما میشوند. به عبارت دیگه، شاید متوجه نباشیم ولی بطور غیرارادی حرکات و حالت چهره کسی که روبرویمان هست را کپی میکنیم. دقت کردین به اهمیت موضوع؟ این یعنی طرف مقابل هم در حال انجام همین کارهست. درمورد استفاده از این خاصیت آینهای زیاد میشود صحبت کرد و خیلی در مذاکره کاربرد دارد ولی اینجا فقط به اهمیت لبخند زدن اشاره میکنم. یاد گرفتیم که اخم کردن به کسی که لبخند طبیعی بر روی صورتش هست کار آسانی نیست (امتحان کنید) پس جلسه مصاحبه کاری یا اولین قرار ملاقاتتان را حتما با لبخند شروع کنید و مطمئن باشید ضرر نخواهید کرد. این نتیجه سالها تجربه مذاکره و مدیریت خودم هم هست که لبخند طبیعی کاملا مسری هست و بر روی طرف مقابل تاثیر مثبت می گذارد. حتی طی مدت دورکاری به خاطر کرونا و داشتن جلسات آنلاین صوتی، لبخند زدن کاملا در صدا مشخص بوده و بی تاثیر نیست.
تاکید می کنم لبخند طبیعی، چون لبخند مصنوعی که فقط روی لب دیده بشود و تاثیری روی گونهها، چشم و ابرو نگذارد حتی میتواند حس عدم اطمینان ایجاد کند. بروید جلوی آینه و امتحان کنید (یه بار لبخندی که فقط لبها تغییرکنند و یک بار لبخند واقعی)
پس دفعه آینده که خواستید در یک جلسه در صندلی فرو بروید، اخم کرده و دست ها و پاها را قفل کنید، به یاد تاثیر آینه ای زبان بدن بیافتید و تجدید نظر کنید.