فرجانه
خواندن ۲ دقیقه·۱۵ روز پیش

به دنیای آدم بزرگ‌ها خوش اومدی 🌙

نون دیروز زنگ زد. جمله‌ی با تاخیر فراوان، شرمنده رو که گفت خندم گرفت😂

جمله‌ی نون خنده‌دار نبود کثرت شنیدنش به خنده انداختم، اون هم نه خنده به نون، خنده به زندگی.

۲۲ ساله شدم و رسما بزرگسال، بزرگسال نه چون دیگه teen, age به حساب نمیام، نه، ماجرا فقط این نیست، بزرگسال چون امسال بزرگسال بودن رو بیشتر حس کردم.

میدونستم که نون شلوغ انجمنه، دم شب تولدم بیمارسان بود، میدونم که را حواسش این روزها به کنکوره و با همین الگو کلی از رفقام رو تصور کنید😄




ناراحت شدم؟

اگر بگم چشم انتظار نبودم که دروغ گفتم 🌝😂 اما قلبی میدونستم که همه سرشلوغن، سر شلوغی‌هایی از جنس همین بزرگسالی.

امسال باعث شد به این فکر کنم که چه چیزی مهم‌تره؟ اینکه آدم‌ها تاریخ به دنیا اومدنت رو به یاد داشته باشن یا اینکه در طول سال کنارت باشن؟




کاف تقریبا هر سال بهم پیام میده، همون حوالی ساعت ۱۲، با یک پیام تکراری که خیلی دوستش دارم، کاف رو دیر به دیر میبینم چون دانشجوی شهر دیگست، در طول سال هم خیلی صحبت نمیکنیم اما انقدر بغلی و عزیزه که 💛💛💛

نون خیلی ماهه، انگار قلب این دختر بدی نداره، معمولا زیاد صحبت میکنیم، نون هم دانشجوی شهر دیگست و وقتی میاد شده کوتاه سعی میکنیم هم رو ببینیم. کنار نون خیلی خوش میگذره، معمولا حرف کم نمیاریم که وقت کم میاریم. حالا بهم حق نمیدید از نون هیچچچ ناراحتی برای سرشلوغیش نداشته باشم؟ مگه روز تولد چقدر مهمه؟ مگه نون و را و فا و... همیشه بی دریغ کنارم نبودن؟



امسال یکم بعد از افطار کیک رو از یخچال در آوردم، نشستم کنار خانواده روی فرش و شروع کردم به بریدن، مامان میگفت صبر کن شمع، عکس، آرزو، پاشو لباس عوض کن و من: نه بابا بیا کیک با چای بخوریم 😂😂😂

حس کردم آقای شازده شدم توی انیمیشن شازده کوچولو، دیگه زیادی آدم بزرگ 😂

شمع رو گذاشتیم روی کیک برش خورده، آرزو کردم و همون شکلی چندتا دونه عکس گرفتیم. ساده و واقعی و حتی تار😄 از جنس خود زندگی.



در کنار همه‌ی اینا یک چیزی امسال یکم قلبم رو قلقلک داد، سَن.

من و سن خیلی سال پیش رفیق صمیمی بودیم، تو بگو مثل خواهر! بزرگ شدیم، متفاوت شدیم، برای هم کمرنگ شدیم و امسال خبری از سن نشد. میدونم که سن یادش بود اما سن رفیق نصفه نیمه دوست نداشت.

نمیشه کسی رو نگه داشت که دوست نداره باشه اما بازم نبود بعضی آدم‌ها قلبت رو قلقلک میده. بعضیا دیگه رفتن توی قلبت، از زندگیت هم که برن از قلبت بیرون نمیان.



۲۲ سالگی! امیدوارم آدم خوبی باشم و آدم خوبی بشم، امیدوارم سفر داشته باشه، سلامتی داشته باشه، کتاب خوب زیاد داشته باشه، آدم‌های عزیز زندگیم حالشون خوب باشه و رفیق‌تر از قبل بمونیم کنار هم.

رمضان مبارک🌙✨

شما چه حال و خبر؟ روزهای آخر اسفند رو چطور میگذرونید؟

اینجا درباره‌ی فیلم، کتاب و تجربه‌هامون صحبت میکنیم. به لیست‌ها سر بزنید 📚🌻
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید