مادر من به عنوان زنی که مرا پرورش داده چادری نیست و فقط در مراسم ها و اماکن مذهبی مثل مسجد چادر سرش می کند.
اما او یک محجبه است
همیشه مانتو های بلند می پوشد و روسری اش را کامل می بندد و اگر نیاز باشد و آستین مانتو کوتاه باشد ساق دست می پوشد.
یک بار از من پرسید اگر بخواهم برایت دختری را پیدا کنم دوست داری پوشش اش چگونه باشد؟
مثل من یک مانتویی باشد کافی است یا دوست داری حتما چادری باشد؟
گفتم:
شما خودت به من آموخته ای که این پوشش و ظاهر آدمها نیست که در زندگی و ازدواج باید اولویت اول باشد، این منش و تفکر و باطن افراد است که باید اول به هم بخورد، چرا این سوال را کردی؟
گفت:
درست می گویی اما ظاهر و پوشش هم خیلی با اهمیت است اگر برایت یک دختر مانتویی پیدا کنم که شبیه به تو فکرکند اما تو ته دلت دوست داشته باشی که چادر سرش کند و او در این یک مورد با تو هم عقیده نباشد در زندگی ات از همان اولش شکاف پیدا می شود.
روز اولی که پدرت آمد خواستگاری ام به من گفت اگر چادر سرت کنی من بیشتر می پسندم پاسخش دادم مرا به کاری که برایم سخت است وادار نکنید، من حجاب می گذارم اما چادر را هر زمان که محیط اقتضا کند به سر می کنم، اینگونه بزرگ شده ام و خو گرفته ام.
تو هم نمیتوانی به زور کسی را بعد از ازدواج مجبور کنی که باب میل تو شود،این فکر که ازدواج میکنم و بعدا رویش کار میکنم تا مثلا یکی از ویژگی های شخصیتی اش تغییر پیدا کند خطرناک ترین فکری است که در مورد زندگی مشترک میتوانی داشته باشی.
اگر دوست داری مثلا همسرت سحرخیز باشد اول خودت باید به معنای واقعی کلمه سحرخیز باشی بعد هم دنبال دختری بگردی که با سحرخیزی تو و خودش مشکلی نداشته باشد.
اگر دوست داری همسر آینده ات دختری آراسته باشد تو خودت در همین دوران مجردی باید پسری آراسته باشی، به ظاهرت اهمیت بدهی و برایت عادت بشود که مثلا سر موقع بروی و موهای سرت را کوتاه کنی و ژولیده نباشی و بعد بروی دنبال دختر مردم و در جلسه خواستگاری بگویی که "علاقه دارم شما در محیط خانه هر زمان که من حضور دارم آراسته باشید، موهایتان را شانه کنید، لباس های زیبا بپوشید و فقط برای من آرایش کنید نه برای مردهای داخل کوچه و خیابان".
اگر دنبال دختری هستی که اندام خوش فرم و متناسبی داشته باشد تو خودت در همین دوران مجردی باید بروی ورزش کنی بدنت را محکم و قوی سازی تا فردا روز که در آغوش همسرت خوابیدی او با خودش نگوید "اینهمه پرهیز و توجهی که به خودم و این جسمم داشتم برای این بود که با مردی که فقط دور شکمش سه برابر دور کمر من است همبستر شوم؟".
اگر دوست داری همسر آینده ات مقید به احکام اسلام باشد، در ماه رمضان پا به پای تو سحر ها بیدار شود برایت سحری درست کند و با تو روزه بگیرد، نماز صبح تو خواب ماندی به هر زحمتی که شده تو را بیدار کند، سفر مشهد و قم داخل ماشین و قطار زیر گوشَت غر نزند که کیش و قشم می رفتیم بهتر نبود؟، تو خودت باید همین حالا که مجرد هستی به احکام اسلام مقید شوی، در ماه رمضان روزه هایت را با توجه و کامل بگیری، نمازصبح هایت به هر زحمتی بیدار شوی و سفر زیارتی رفتن و مناجات با خدا را در وجودت شیرین و پر حلاوت سازی.
در پوشش همسرت هم همین صادق است، اگر دوست داری همسر آینده ات چادری باشد تو هم باید چادری باشی، نباید دنبال خود نمایی بروی، نباید چون شکم شش تکه و بازوی ورزشکاری داری تیشرت های تنگ بپوشی و در خیابان پرسه بزنی، نباید برای زنها و دخترهای داخل خیابان خودت را بیارایی و داخل خانه در پریشان ترین وضع ظاهری ممکن باشی، نباید از چشم چرانی لذت ببری.
اگر نمیتوانی
حق نداری دختری را چون قرار است همسر تو شود به زور مجبور کنی چادر سرش کند
اگر میتوانی
علاوه بر همسر خودت باید کاری کنی تا هزاران پسر و دختر جوان دیگر هم مثل خودت شوند
چادری شوند
نه فقط به معنای انداختن یک پارچه مشکی یا گل گلی بر روی سر
به معنای انداختن یک حجاب خود خواسته بر روی تمام ساحت وجودی ات
حجابی که معنایش محدودیت نیست
همه اش رشد است
در پایین ترین درجه اش برای همسر و خانواده ات
در درجات بالا برای آفریننده تمام وجودت