در بخش ریسک و بازده در بورس مفهوم ریسک و بازده را توضیح دادیم و بیان کردیم که اولین گام برای سرمایهگذار، شناخت خود و علم بر میزان تحمل ریسک در سرمایهگذاری است.
در این قسمت میخواهیم انواع ریسکهایی که یک سرمایهگذار با آن مواجه خواهد شد را معرفی کنیم.
ریسک در یک طبقهبندی کلی به دو دسته تقسیم میشود.
1. ریسک قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک: میتوان با استفاده از برخی روشها از این ریسکها اجتناب کرد یا آنها را به حداقل رساند.
این نوع ریسکها اغلب ناشی از خصوصیات خاص یک شرکت هستند. به عنوان مثال اگر یک سرمایهگذار، سهام یک شرکت را خریداری کند و به علل عملکرد ضعیف مدیریت، عدم کیفیت کالا تولید شده یا خدمات ارائه شده شرکت و یا ضعف در بازاریابی و فروش شرکت در معرض ریسک قرار میگیرد که به این موارد ریسک قابل اجتناب یا ریسک غیرسیستماتیک میگویند.
پس میتوان گفت که ریسک غیرسیستماتیک اغلب منشاء درونی دارد و علت آن به داخل شرکت مربوط میشود و میتوان با برخی روشها این مقدار ریسک را به حداقل رساند.
2. ریسک غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک: کنترل این ریسکها بر عهده سرمایهگذار نیست و نمیتوان از آنها اجتناب کرد.
این نوع ریسکها را سرمایهگذار نمیتواند کنترل کند. مانند افزایش یا کاهش نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصادی و تغییر شرایط سیاسی مثل تحریمها از جمله مواردی هستند که موجب ایجاد ریسک غیرقابل اجتناب یا ریسک سیستماتیک میشوند و کنترل آنها از عهده شرکت و سرمایهگذار خارج است.
تغییر هر کدام از عوامل ریسک سیستماتیک میتواند بر درآمد، هزینه و سودآوری شرکت تاثیر مستقیم بگذارد.
کاهش ریسک قابل اجتناب به حداقل ممکن
همه راه حلهای کاهش ریسک قابل اجتناب در این ضرب المثل خلاصه میشود.
«همه تخممرغهایت را در یک سبد قرار نده.»
فهم این ضرب المثل هم ساده است و به معنی کنترل ریسک میباشد. این ضرب المثل بیان میکند که برای کاهش ریسک از انواع مختلف سرمایهگذاریها که ریسکهای متفاوتی دارند باید استفاده کرد.
در سرمایهگذاری در بورس هم تئوری به نام «تئوری سبد» وجود دارد که مفهومی مشابه ضرب المثل فوق دارد. بر اساس این تئوری سرمایهگذار میتواند با متنوع کردن سبد سرمایهگذاریهای خود و انتخاب داراییهای بسیار متنوع به جای یک یا چند دارایی محدود، ریسکهای قابل اجتناب در سرمایهگذاری خود را به حداقل ممکن برساند.
بنابراین هر اندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد، ریسک سرمایهگذاری هم کمتر میشود.
بر طبق تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند در سهام شرکتهای صنایع مختلف سرمایهگذاری انجام شود. حتی توصیه میشود که بخشی از سرمایه را به اوراق مشارکت دولتی که ریسک بسیار پایینی دارند باید اختصاص داد.
نکته: با رعایت تئوری سبد، میتوان ریسکهای قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک را به حداقل رساند و البته باید در نظر داشت که حذف ریسکهای غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک از کنترل سرمایهگذار خارج است.
انواع ریسک از نگاهی دیگر
در یک طبقهبندی دیگر، میتوان هفت نوع ریسک را برای بورس در نظر گرفت. این ریسکها عبارتند از:
1- ریسک نرخ سود: ریسک نرخ سود، وابسته به میزان سود اوراق مشارکت و سود بانکی میباشد.
برای روش شدن این نوع ریسک، در نظر بگیرید که نرخ سود اوراق مشارکت 20% است و یک سرمایهگذار برای اینکه سود بیشتری مثلاً 30% کسب کند، حاضر به پذیرش ریسک و سرمایهگذاری در سهام میشود. اما اگر دولت نرخ سود اوراق مشارکت را از 20% به 30% افزایش دهد، سرمایهگذاری که اقدام به خرید اوراق مشارکت کرده است، 30% سود سالانه بدون هیچگونه ریسکی را بدست میآورد اما سرمایهگذاری که در سهام سرمایهگذاری کرده است دچار ریسک نرخ سود میشود.
در حقیقت با افزایش نرخ سود بانکی و اوراق مشارکت، سرمایهگذاران در بورس هم انتظار دارند که سود بیشتری در ازای پذیرش ریسک بدست بیاورند. بعلاوه تغییر نرخ سود، هزینه تامین مالی شرکتها را افزایش میدهد. پس تغییر نرخ سود، یکی از ریسکهای سیستماتیک پیش روی سرمایهگذاران است.
2- ریسک تورم: این ریسک، ریسک ناشی از افزایش نرخ تورم است.
در این نوع ریسک، میزان تورم در نظر گرفته میشود. اگر نرخ تورم سالیانه 15% درصد باشد، یک سرمایهگذار ممکن است با پذیرش ریسک، اقدام به سرمایهگذاری در سهامی کند که در پایان سال سود 45% را محقق سازد و این سود برای سرمایهگذار مطلوب باشد.
حال اگر تورم به هر دلیلی به 40% برسد، عملاً سرمایهگذاری با سود 45% آن هم با پذیرش ریسک دیگر مطلوب نیست. به این ریسک، ریسک تورم گفته میشود که در کشور ایران این ریسک بسیار بالا است.
با افزایش نرخ تورم، سرمایهگذاران هم انتظار سود بیشتری هم از سرمایهگذاری خود دارند، بنابراین نوسانات نرخ تورم، یکی از ریسکهای پیش روی سرمایهگذاران است.
3- ریسک مالی: ریسک تعهدات مالی شرکت به بانک یا سایر نهادهای مالی به علت وام و استقراض است.
شرکتی که برای توسعه کسب و کار خود یا به هر دلیل دیگر از بانک یا سایر نهادهای مالی وام دریافت میکند، باید در یک دوره مشخص اصل پول و سود آن را بازپرداخت کند. هرچقدر که این تعهدات بیشتر باشد، ریسک مالی شرکت هم بیشتر شده و سهامداران این شرکت نیز در معرض ریسک بالاتری قرار دارند.
پس میزان تعهدات و بدهیهای شرکت به بانکها و نهادهای مالی، به سهامداران ریسک مالی تحمیل میکند.
4- ریسک نقدشوندگی: احتمال نقدشوندگی سرمایهگذاری یا تبدیل شدن آن به پول نقد است.
ریسک نقدشوندگی قابلیت تبدیل سرمایهگذاری به پول نقد در اولین فرصت است. این ریسک برای سرمایهگذاریهایی مانند املاک و مستغلات زیاد است و در دورههای رکود بازار مسکن قابلیت نقدشوندگی پایینی برای املاک و مستغلات وجود دارد. ریسک نقدشوندگی برای سرمایهگذاری در بورس هم وجود دارد و به دلایل مختلفی از جمله عملکرد ضعیف شرکت ممکن است که سهام این شرکت توسط دیگر سرمایهگذاران خریداری نشود. به این ریسک، ریسک نقدشوندگی گفته میشود.
بنابراین هر اندازه سهام یک شرکت، دیرتر به پول نقد تبدیل شود، ریسک نقدشوندگی آن سهم بیشتر است.
5- ریسک نرخ ارز: تغییرات نرخ ارز که میتواند سودآوری شرکتها را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار دهد.
نرخ ارز به طور مستقیم بر وضعیت و سودآوری شرکتها تاثیر میگذارد. شرکتهایی که مواد اولیه خود را از خارج از کشور تهیه میکنند و محصولات خود را در داخل کشور به فروش میرسانند، باید هزینه بیشتری برای واردات مواد اولیه بپردازد که به دلیل افزایش نرخ ارز، میزان سودآوری و در نتیجه ارزش سهام آن شرکتها کاهش پیدا میکند.
البته در شرایط افزایش نرخ ارز، شرکتهایی که دارای صادرات هستند، به سودآوری مطلوبی میرسند.
به هر حال نوسان نرخ ارز، به عنوان یک ریسک سرمایهگذاری باید مورد توجه قرار گیرد.
6- ریسک سیاسی: تغییرات سیاسی که به مسائل اقتصادی کشور آسیب وارد کند، تمامی شرکتهای فعال را مستقیما درگیر خواهد کرد.
هر اندازه بیثباتی سیاسی یک کشور افزایش پیدا کند، عملکرد بنگاههای اقتصادی با مشکلات بیشتری مواجه میشوند و این مشکلات افت قیمت سهام آنها را به همراه خواهد داشت که به این ریسک، ریسک سیاسی یا ریسک کشور گفته میشود.
7- ریسک تجاری: ریسک خاص هر صنعت را ریسک تجاری میگویند.
به عنوان مثال شرکت ایران خودرو به دلیل اینکه تعرفه گمرکی خودروهای خارجی 100% است، به راحتی محصولات خود را در کشور به فروش میرساند. اما اگر دولت تصمیم بگیرد که تعرفه گمرکی خودروهای خارجی را به صفر برساند، قطعا شرکت ایران خودرو در فروش محصولات خود به مشکل خورده و سودآوری آن به شکل قابل توجهی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و ارزش سهام این شرکت نیز افت خواهد کرد. به این نوع ریسک که ناشی از وضع قوانین تجارت توسط دولت است، ریسک تجاری میگویند.