Fateme Sadat Mousavi
Fateme Sadat Mousavi
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

هر چی دوست داری بنویس ...

هر چی دوست داری بنویس ...

رابطه‌ی من و نوشتن نه یه طرفه‌س نه دوطرفه؛ هرچه‌ قدر ویرگول بگه هرچی دوست داری بنویس من می‌مونم بین خلا به جا مونده از رابطه‌مون. من مطمئنم دوستش دارم، مطمئنم اگه تلاش کنم بهش می‌رسم ولی ... واقعا دوطرفه هست حالا؟ اصلا نوشتن مگه از ما چی می‌خواد؟ میگه کلماتت رو که پیدا کردی، روحت رو که جا دادی میون حروف و کردیشون جمله و در نهایت داستان خودت رو روی صفحه آوردی، من مال توام تو مال من. شد عین رابطه با آدما باز. یاد گرفتن آدما؛ یاد گرفتن مسیر رسیدن به روح درهم و برهمش تا بشی مالک بلد بودنش. مگه راحته حالا؟ صد تا راه حل و راهکارم بری یهو دستی برات رو میشه که می‌فهمی ای دل غافل. عین نوشتن؛ دفعه دومی که می‌نویسی بهتر از دفعه اولی دفعه سومم میگی قطعا دفعه چهارم یاد می‌گیرم چه‌جوری میشه درش آورد داستان رو. مثل من که هربار که با آدما حرف میزنم بیشتر یادشون می‌گیرم. من از همه‌ی عناصر داستان تعلیق رو خوب یاد گرفتم. عین رابطه‌م با آدما؛ حالا من وایسادم منتظرت تا دست بعدی رو رو کنی و من تصمیم بگیرم. و درنهایت؟ نوشته ناقص می‌مونه ... عین زندگی خودم. ولی تموم نشده یا نه بهتره بگم تموم نمیشه؛ من تو خلا زندگی و مرگ، حرف زدن و سکوت کردن، رفتن و وایسادن موندم. من این وسطم واسه اینکه نوشتن بمونه منتظرم چون کلمه دارم، روح دارم و بلد شدن رو خوب بلدم. توام بنویس؛ از هرچی دوست داری بنویس.

نوشتنیادگرفتن
من نبودم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید