اکثر کاربران برای رسیدن به هدفی مشخص از یک محصول یا خدمت استفاده میکنند و هنگام استفاده از آنها معمولا رفتار مشابهی از خود نشان میدهند.
برای درک بهتر این مورد چند لحظه به رفتار خود هنگام استفاده از اپلیکیشنهای سفارش غذا یا تاکسیهای اینترنتی فکر کنید، آیا رفتار شما هنگام استفاده از آنها در اکثر اوقات یکسان نیست؟ با پرسوجو از دوستان و همکارانتان متوجه میشوید که آنها نیز مانند شما عمل میکنند و برخی از رفتارهای آنها هنگام استفاده از یک محصول یا خدمت خاص کامل مشابه رفتارهای شماست.
مسیرهایی که به هدف اصلی طراحی یک محصول یا خدمت میرسد و اغلب کاربران هنگام استفاده از محصول آن را دنبال میکنند، مسیرهای قرمز (Red routes) نام دارند که دربرگیرنده وظایف حیاتی محصول یا خدمت هستند و بیشترین ارزش را به کاربران ارایه میدهند.
مسیرهای قرمز در سال 1991 در لندن معرفی شد. ایجاد خطوط قرمز رنگ دوطرف جادههای اصلی که باعث جلوگیری از توقف وسایل نقلیه در این جادههامیشود و با ایجاد جریان آزاد در زمان ترافیک سنگین، مشکلات رفت و آمد در این مسیرها را برطرف میکند.
این اصطلاح برای مسیرهای اصلی که کاربران هنگام استفاده از یک محصول یا خدمت طی میکنند نیز استفاده میشود. مشخص کردن این مسیرها و توجه به آنها در طراحی یک محصول یا خدمت اهمیت زیادی دارد، چرا که باعث میشود موانعی که در مسیر کاربردپذیری یک محصول یا خدمت قرار دارد را شناسایی و آنها را ازبین ببریم و سرعت تاثیر گذاری آن را بهبود دهیم.
شناسایی مسیرهای قرمز کمک میکند تا هم نیازهای کاربر را در اولویت قرار دهیم و هم ویژگیهای تجاری محصولمان را بهبود بخشیم این کار همچنین باعث بهینه سازی ارزشهای اصلی محصول یا خدمت نیز میشود.
در این مقاله درباره مسیرهای قرمز و چگونگی شناسایی آنها بیشتر بخوانید.