ما هر روز بیآنکه بدانیم بارها و بارها از میکرواینترکشنها استفاده میکنیم، هر بار که نمایشگر موس خود را روی بخشهای مختلف وبسایتها حرکت میدهیم تا تاثیر Hover کردن روی آنها را تماشا کنیم، وقتی از اپلیکشنهای مختلف پیام هشدار دریافت میکنیم یا وقتی با دیدن واکنش آنها دربرابر وارد کردن اطلاعات اشتباه آن را تصحیح میکنیم، زمان لایک کردن پستهای شبکههای اجتماعی و حتی وقتی به دلیل قطع شدن اینترنت با دایناسور کروم از روی موانع میپریم درحال استفاده از میکرواینتراکشنها هستیم.
حالا به این فکر کنید که ناگهان امکان همه این تعاملات را از دست بدهیم و دربرابر اقدامات خود هیچ واکنشی را از سمت وبسایتها و اپلیکیشنهایی که از آنها استفاده میکنیم دریافت نکنیم!
حتی تصور چنین اتفاقی هم میتواند آزار دهنده باشد چرا که بازخورد گرفتن در برابر کارها یک تمایل انسانیست و ما به عنوان کاربر همیشه دوست داریم بدانیم که بعد از انجام یک عمل چه اتفاقی میافتد.
همین مثال ساده میتواند اهمیت استفاده از میکرواینترکشنها در طراحی را روشن کند. به طورکلی میکرواینتراکشنها تعاملات کوچکی میان کاربر و محصول هستند که باعث میشوند که کاربر بازخورد اقدام خود را در همان لحظه دریافت کند، این تعاملات هرچه که ظریفتر و نامحسوستر اجرا شوند حس بهتری را در کاربر ایجاد میکنند. میتوان گفت که میکرواینترکشنها عناصر پویایی هستند که کمک میکند تا کاربر با محصولات و خدمات ما ارتباطی واقعی برقرار کند و این حس را به کاربر القا میکند که با موجودی زنده روبرو است.
استفاده از روشهای طراحی انسانمحور، قرار دادن خود بهجای کاربران و استفاده از انیمیشنهای کوچک کاربردی در ایجاد یک میکرواینتراکشن خوب اهمیت زیادی دارد چرا که به کاربر کمک میکند تا تعامل لذتبخشی را با محصول یا خدمت داشته باشد و بتواند به درستی از آن استفاده کند.
طراحی یک میکرواینتراکشن خوب و کاربردی از قدرتهای جادویی یک طراح است چرا با ایجاد حسی خوب در کاربر او را تحت تاثیر خود قرار میدهند، شاید بتوان گفت که یک میکرواینتراکشن خوب میتواند کاربر را جادو و او را به یک کاربر وفادار تبدیل کند.
این مقاله بهشما کمک میکند تا درباره قدرتهای میکرواکشنها و اثر آن بر بهبود تجربه کاربری یک محصول بیشتر بدانید.