واقعیت اینه که هیچ وقت عاشقش نبودم...
من فقط عاشق قهرمانی بودم،
و *کمان* برام وسیله بود...
فرقی نمیکرد،
قهرمان تیراندازی یا قهرمان یه رشته ی دیگه،
من فقط میخواستم به هدفم برسم...
شاید واسه همینم بود،
که به اون جایگاهی که واقعا در خورِش تلاش کردم، نرسیدم.
انجام دادن کاری بدون عشق،
فقط گذران وقت و زندگیته...
و تورو به هیچ جایی نمیرسونه...
اما...
اگر ۱۴۰۰ دوباره دست به کمون بشم،
هر تیرم رو،
مثل هر گامم توی دومیدانیم،
با عشق میزنم،
با عشق کمونو میکشم،
با عشق تیرمو رها میکنم...
و حتی هرشکستمو با عشق میپذیرم...
و میدونم که با عشق، میتونم فاتح هر میدونی بشم ? ♥️
هانی ۱۴۰۰ ? بر وزن رحمان ۱۴۰۰?
هاینه یغمایی