
چیست این نوستالژی که دائم انسان را از زمان حال جدا میکند و به زمان گذشته میاندازد؟!
آیا چیزی در گذشته جا گذاشتهایم که اکنون همراه مان نیست و نبودنش دائم ما را به عقب برمیگرداند؟
یا شاید به قول نامجو: حالی برای زمان حال نمانده. و این بیزاری از زمان حال است که مارا به گذشته میاندازد؟
اما از من بخواهید خواهم گفت: که نوستالژی حسی است شیرین که انسان میتواند بین زمان حال و گذشته به حرکت درآید و خاطرات ایام خوشش را بازبینی کند، به طوری که نه در آن موقعیت اصیل دوباره متولد شود بلکه به عنوان یک گزارشگر به آن (مکان/زمان) پرتاب شود و چکیده آن حس نوستالژیک را دوباره بچشد. موقعیتی که دیگر محال است در آینده مانند آن برایش اتفاق بیافتد برای همین آن را به مانند گنجی گوشهای ذهنش نگهداری میکند تا هروقت که دلشگرفت و غصه سراغش آمد به آن رجوع کند و برای چند ساعتی آرام شود.
اما این میتواند خطرناک باشد...
انسانی که دآئم به گذشتهاش رجعت میکند و طلب آن گذشته شیرین را میکند زمان حالش را از دست میدهد و هیچ حس نوستالژیک دیگری برای آینده خود خلق نمیکند و گنجش همان چند حس نوستالژیک قبل است. نوستالژی میتواند ما را درون خود غرق کند به طوری که اگر هرکاری انجام دهیم به این جمله میرسیم که "یادش بخیر همه چیز قبلا بهتر بود...." ولی آیا به واقع همه چیز اینگونه است؟