اونطوری که من فهمیدم روانشناسان توصیه میکنند به احساساتی که تجربه میکنیم احترام بذاریم و سعی نکنیم باهاشون بجنگیم. به عبارت دیگه میگن اگه ناراحت هستی اشکال نداره که گریه کنی و ناراحتی کنی، اشکال نداره اگه عصبانی باشه و خشمت رو نشون بدی و ...
اگر اخیرا در رابطه عاطفی شکست خورده باشید ممکنه بعد از طی کردن مرحله سوگ وارد مرحله ای بشید که من بهش میگم مرحله «کرختی!»
در این مرحله شما دیگه آنچنان دلتنگ رابطه شکست خورده نیستید اما شور و شوقی هم برای ورود به رابطه جدید ندارید.
بعضی ممکنه این کرختی رو با ضرب المثل «مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید میترسه» توجیه کنند. به عبارتی اگه بخوام کمی علمی تر بگم، یعنی ذهن ما برای مراقبت از ما وارد حالت تدافعی شده و برای اینکه دوباره صدمه نخوریم داره سعی میکنه دوباره علاقه مند نشه!
اما من میخوام بگم شاید هم این نظر درست نباشه! میخوام به زمانی فکر کنید که هیچ رابطه عاطفی ای رو هنوز با هیچ کس تجربه نکرده بودید. اگه احساسات الان تون شبیه اون موقع هست، به نظرم میتونه نشونه این باشه که شما به حالت عادی برگشته اید و میتونید یه رابطه جدید رو تجربه کنید.
لب کلام اینه که «کرختی بعد از شکست در رابطه عاطفی ات رو با زمانی که اصلا هنوز وارد رابطه نشده بودی مقایسه کن. اگه این دو حس شبیه هم هستند میشه گفت ذهن شما در حالت تدافعی نیست بلکه به تنظیمات کارخانه برگشته!» :)