نویسنده : زهراخوش لقا ، دبیرکارآفرینی دبیرستان وهنرستان سمیه لطیفی ،لارستان فارس
این نوشته با نگاهی ژرف و واقعگرایانه، بانوان را دعوت میکند تا از دو دیدگاه محدودکننده نسبت به کارآفرینی فاصله بگیرند؛ دیدگاهی که فقر را مانع موفقیت میداند، و دیدگاهی که رفاه را دلیلی برای بینیازی از تلاش تلقی میکند و من با شکستن این باورهای غلط، میخواهم بگویم : کارآفرینی نه وابسته به سرمایه است و نه حاصل رفاه خانوادگی؛ بلکه محصول نگرش، اراده و خودباوری زن است.
روی سخنم با بانوانی است که باخودشان میگویند هرکس که موفق شده است یا کسب وکاری را شروع کرده است یا پدر پولداری داشته است یاهمسر ثروتمندی داردکه همیشه اورا حمایت می کند یا ارث بزرگی به اورسیده است که اکنون موفق شده است !حال من که هیچ سرمایه ای ندارم واعضای خانواده ام هم وضع مالی مناسبی ندارند هیچوقت نمی توانم پولدار شوم چه برسد به اینکه کار آفرین شوم وبتوانم به دیگران حقوق بدهم! من چرا کارآفرین شوم وقتی هنوز اندر خم پول درآوردن مانده ام وهیچ سرمایه ی اولیه ای ندارم . یا نه شاید اززاویه ای دیگر به این سوال نگاه کنند و باخودشان بگویند من که خانواده ی مرفه و ثروتمندی دارم وتاکنون به قول معروف لب ترکرده ام یا نکرده ام همه چیز برایم مهیا وفراهم بوده است پدرم ،برادرم ،همسرم همگی حتی بیش ازاندازه من راحمایت می کنند من را چه نیازی است که کارآفرین شوم ؟
اگر از زاویه اول به کارآفرینی نگاه کنیم قطعا هیچوقت نخواهیم توانست کارآفرین شویم .چون نگاه بد به ثروت داریم وفقط بخش مادی وسرمایه آن افراد را دیده ایم نه تلاش ،توانمندی ، مهارت ،سختی ها ،مشکلات ،شب بیداری ها ،مدیریت مجموعه، اداره کارمندان ویا گسترش وتوسعه کسب وکارتوسط آن فرد را! درصورتی که این نوع نگاه شامل بخش اندکی از کسب وکار ها می شود واگر کسب وکارهای معتبر ومطرح جهان وزندگینامه کارآفرینان مشهوردنیا را بررسی کنیم می بینیم که اکثرآنها از صفر شروع کردند اکثر آنها از نیازی که داشتند وکشف کردند توانستند شروع کنند.
واگر از زاویه دوم به این سوال نگاه کنیم که بگوییم ماهیچوقت نیازی به پول نداریم همیشه برایمان هرمقدارسرمایه وپول که بخواهیم فراهم است بازهم سخت دراشتباهیم چون درخواست پول از عزیزترین فرد زندگی هم بعد ازمدتی به مرور به روح وروان وعزت نفس ما به عنوان یک زن آسیب میزند امالازم میدانم ابتدا نکته ای بگویم (نکته اینجاست که برخی بانوان میگویند ماچرا پول دربیاوریم خرج مارا باید بدهند هرچند که بحث من این نیست که کلا خرج ومخارج زندگی را به دوش بکشیم ونقشمان درزندگی عوض کنیم خیر ! چرا که هرکدام از ما چه زن وچه مرد درزندگی مشترک هم وظایفی داریم وچه بسا اینکه اگر یک زن نتواند ونخواهد شغلی داشته باشد مخارج زندگی برعهده مرد است اما دراین میان زنانی داریم که درکنارهمسرانشان تلاش میکنند وکسب وکاری راه اندازی کرده یا شغلی دارند که راحتتر بتوانند مخارج زندگی را مدیریت نمایند .)
حال برویم سراغ این جمله که چطور درخواست کردن مداوم باعث آسیب به عزت نفس می شود؟
وقتی یک خانم برا ی رفع کوچکترین نیاز خود تقاضا ودرخواستی از آقا دارد این درخواست دوحالت دارد یا سریعا برآورده می شود یا هرگز برآورده نمی شود وجایش را به اولویت های دیگر درزندگی می دهد مثلا خانمی برا ی خود درصفحات مجازی یا بازار یک مانتو زیبا پیدا میکندودلش میخواهد آن را خریداری کند و وقتی برا ی خرید همان یک مانتو تقاضای پول میکند یا سریعا پول به کارت واریز میشود وخریدش انجام میشودوسری های بعد حتی اگر بازهم پول به راحتی برایش فراهم شود بازهمین فعل درخواست کردن برا ی مسائل کوچک روی عزت نفس واحساس ارزشمندوکافی بودن این خانم اثرمیگذارد وفکر میکند که با خریدهای بیشماریا خرج های اضافه یا درگیر مد روز شدن قدرومنزلتش بیشتر خواهد شد درصورتی که اینگونه نیست .

یا بااین جمله روبه رو میوشد که الان دستم خالی ست لطفا مرا درک کن! سری بعد این خانم باز اگر بخواهد برای خود خرید کند باخودمیگوید باید موقعیت همسر رادرک کنم پس فعلا به این وسیله یا لباس احتیاج ندارم اولویت الان هزینه های مدرسه فرزندان و قسط وبدهکاری می باشد . لذا برای همیشه حسرت تمام ذوق های کوچک دردلش میماند وروزی میرسد که دیگر این خانم هیچ ذوق وانگیزه ای ندارد ودچارفرسودگی می شود چرا که او خود رابه کلی فراموش و وقف زندگی و فرزندان کرده است .