گلاره
گلاره
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

حالم را نپرس

سوال همیشگیِ ما از هم: خوبی؟

از آن سوال‌های بیخود. سوالی که خیلی وقت‌ها حتی منتظر شنیدن جواب هم نمی‌شویم(همان وقت‌هایی که حالِ طرف به هیچ‌وجه مهم نیست و صرفا برای آن‌که به سوال اصلی‌مان برسیم، پرسیده‌ایم "خوبی؟")

بدتر از خودِ سوال جواب‌هایی است که تحویل هم می‌دهیم. جواب‌هایی که معمولا بی‌ربطند یا معنایی ندارند. (جالبش آن‌جاست که این جواب‌های خالی از معنای همدیگر را می‌فهیم و هیچ مشکلی هم نداریم!)

اغلب در جواب می‌شنویم: "ممنون". در حالی که طرف اصلا هیچ اطلاعی از حالش به ما نمی‌دهد از ما تشکر می‌کند! (انگار کادو داده‌ایم دستش)

یا مثلا می‌گوید خوبم. این خوبم هم معلوم نیست یعنی چه. "خوبم" یعنی غصه آن عزیز، از یادت رفته یا همین که سر پایی را غنیمت می‌دانی؟ "خوبم" یعنی پول اجاره‌خانه‌ات جور شد یا شرم می‌کنی و به من نمی‌گویی؟ اصلا می‌توان خوب بود؟ با تمام چیزهایی که هر روز در خیابان و مترو میبینیم. با اخباری که هر روز به گوشمان می‌رسد و دریغ از یک خبر خوب.

یا وقتی می‌گویی اِی بد نیستم. یعنی چه؟ یعنی خوب نیستم و حوصله شرح دادن ندارم؟ بد نیستم را هم نمی‌شود درست و حسابی فهمید چه برسد به اِی بد نیستم.

خلاصه که ترجیح می‌دهم وقتی حالم برایت مهم نیست نپرسی. یا اگر برایت مهم است و می‌پرسی، "خوبم‌"ای را که تحویلت می‌دهم باور نکنی.

اصلا کاش به جای این سوالِ "خوبی؟" چیزهای دیگری از هم بپرسیم. چیزهایی که جواب‌های دقیق و معلومی برایشان داریم. مثلا بپرسیم: صبحانه‌ چه خوردی؟ یا مثلا بپرسیم امروز کدام آهنگ را چندبار گوش دادی؟ یا مثلا بپرسیم میوه مورد علاقه‌ات چیست که برایت بیاورم؟ یا مثلا آخرین فیلمی که دیدی چه بود؟

این سوال‌ها بهتر نیست؟ هم تکراری نیست. هم تکلیفمان معلوم است که باید چه جوابی بدهیم.

شایدموقت
سقفی برایِ نوشتن. برایِ حرف‌هایِ در گلو مانده‌ام.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید