ویرگول
ورودثبت نام
Zahra Gh
Zahra Gh
Zahra Gh
Zahra Gh
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

فوتو اس‌سی!

.
آقا معلم از چیستی یک نوشته خوب می‌گوید؛ مطالب را برای ارائه در لپ‌تاپ آماده کرده است. همکلاسی‌ام نکته‌هایی را یادداشت می‌کند. نوشته‌های به چاپ رسیده‌ای را در طاقچه می‌بینم؛ بعضی‌شان را می‌شناسم. به دور و برم نگاهی می‌اندازم؛ باز هم نوشتن، نوشتن همکلاسی‌ها.
‌هنوز با موج تردیدها جابجا می‌شوم؛ بعضی موج‌ها بلند است و مرا در خود غرق می‌کند: «نه من نمی‌توانم؛ همینطور «ننویس» باقی می‌مانم و همه چی آن بالا، در ذهنم می‌گندد... .» و گاهی نیز موج‌های تردید کوتاه قداند و لرزان: «....چرا نتوانی!؟... «بنویس» هم می‌شوی....این همه ترس از کجا می‌آید!؟!؟»
‌صدای آقا معلم موج تردیدها را می‌خشکاند: «پنج دقیقه وقت دارید که سه عکس بگیرید و یکی را روایت کنید.» تصویر سه نوشتن مقابلم را ثبت می‌کنم.


‌موج تردید کوتاه باد!!


نوشتنجستارنویسی
۱
۰
Zahra Gh
Zahra Gh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید