ویرگول
ورودثبت نام
ابوالفضل سبز
ابوالفضل سبز
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

رهرو

تنفس.
حضور در لحظه.
قلبی سرشار از عشق و تشنه‌ی ماجراجویی.
ذهنی خالی از اندیشه‌های گذرا.
چه زمانی بهتر از اکنون برای ساختن رویا.
نه رویاهای بی آلایش و ساده.
رویاهایی که هر کدام داستان‌هایی دارند‌.
واقعیت سخت و دردناک است.
رویا مرموز و فریبنده.
من کیستم؟
حتا در رویای خودم فرمان‌روا نیستم.
وزیری هستم که دست‌هایش را پشت پرده جا گذاشته.
کاتبی هستم که شاید برای تملق، تاریخ را تحریف کند.
دانه‌ای بودم که اکنون نهال جوانی است، به امید درخت شدن.
من کیستم؟ جزئی کوچک که در درونش کل بازتابیده.
تو کیستی؟ تو همان منی در کالبدی دیگر.
نه من بهترم و نه تو برتر.
ما احمقانیم که دل به رویا خوش کردیم.

به کنج آسمون می‌کنم سفر؛ بی چمدون!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید