اشک میریزم و از حال خودم خندانم
دانهای منتظر بارش یک بارانم
دلم از دست خودم زخم شد و فهمیدم
که بر این زخم عمیق دل خود میبالم
کاش میشد که زمان رو به عقب برگردد
که از افسوس و از ای کاش بسی بیزارم
باز بیخود به خودم قول تحول دادم
ناامید باختم و خسته از این تکرارم
حسرت سبز شدن مانده بر این قلب سیاه
مست میرقصم و از غصهی خود دلشادم
- ابولفضل سبز