مکاتب اخلاقی هرکدام اسلوب و دستورات مشخص و مخصوص به خود دارند و هرکدام یکسری از مسائل و ارزشها را موردتوجه بیشتر قرار داده و بر حفظ آن تأکیددارند اگر بخواهیم فارغ از بحث حقانیت و منشأ مکاتب اخلاقی را مقایسه کنیم بهترین کار مقایسه نگاه هر یک از مکاتب اخلاقی به مسائل اخلاقی و چهارچوب کلی نظام اخلاقی ارائهشده توسط آنهاست. چالشهای اخلاقی موضوعاتی هستند که بیش از یک ارزش اخلاقی در آنها تأثیر داشته و دو یا چند ارزش اخلاقی متضاددر آن مطرح است که میتوان از زوایای مختلفی به آن نگریست و احکام متفاوتی بران حمل کرد، چالشهای اخلاقی بهترین موضوعات برای کشف نظام اخلاقی و درجهبندی ارزشهای اخلاقی یک مکتب و مقایسه نظامت مکاتب اخلاقی با یکدیگر است
تولد و مرگ انسان از مسائلی است که چالشهای اخلاقی متفاوتی در آن مطرح است یکی از آنها چالش اخلاقی سقطجنین است؛ سقطجنین از طرفی از بین بردن یک موجود زنده یا موجودی که در آینده به یک انسان تبدیل میشود و از بین بردن آن میتواند ازنظر اخلاقی یک فعل قبیح و خطای اخلاقی باشد از طرف دیگر بارداری و بچهداری آزادی زنان را محدود کرده و در موارد بارداریهای ناخواسته، جنینهای حاصل از روابط نامشروع و یا بیماریهای جنین برای زنان ناراحتکننده و یا حتی مشکلاتی را به همراه داشته باشد. بنابراین در اینجا دو ارزش اخلاقی «حفظ حیات جنین و حق حیات انسان آینده» و «آزادیهای شخصی زنان و مشکلات ناشی از بارداری» با یکدیگر در مزاحم هست اینکه هر مکتب اخلاقی به این چالش پاسخ روشنی داشته یا نه و مهمتر ازآنچه استدلالی میکند میتواند استحکام یک مکتب را نشان دهد با پیشرفت جریانهای فمینیستی و داعیهداری دفاع از حقوق زنان از سقطجنین بهعنوان یکی از حقوق جامعه زنان یادشده و درواقع برای دفاع از حقوق زن حقوق انسان را زیر پا میگذارند در این یادداشت قصد داریم چالش مهم اخلاقی سقطجنین را در نگاه 5 دین مطرح جهان (هندوئیسم، بودائیسم، یهودیت، مسیحیت و اسلام) بررسی نماییم نسبت به زاویه نگاه هریک از ادیان به این مسئله را بهدقت بنگریم
اگرچه قضاوت در این زمینه را بر مخاطب واگذار کردهایم تذکر این نکته را لازم میدانیم که قضاوت بین مکاتب اخلاقی با یک چالش ناقص بوده و برای پذیرش یا تعهد به یک مکتب اخلاقی منشأ صدور و میزان حقانیت آن مکتب را نیز باید بررسی کرد
این یادداشت برداشتی از کتاب ارزشمند «اخلاق در شش دین جهان» اثر «ورنر منیس کی و دیگران» و ترجمه «محمد حسین وقار» میباشد.
1. هندوئیسم:
یکی از اهداف اصلی حیات هندوان تولیدمثل است بنابراین حفظ حیات جنبه اصلی از دارماست. در متون کلاسیک هندو سقطجنین یک جرم و گناه بزرگ شمردهشده و برای فرد خاطی مجازاتی نیز تعیینشده است اگرچه نظام سلسله مراتبی هندوئیسم در اینجا نیز حضورداشته و سقطجنینی از خانواده زیردست و خدمت کار مجازات کمتری نسبت به سقطجنین از خانواده روحانیون دارد اما درهرصورت این کار یک گناه شمرده میشود و با زنانی که باعث سقط میشوند بهمثابه مجرم برخورد شده و آنها را ناپاک و بدشگون میدانند و حتی نفی بلد نیز رد برخی از متون بهعنوان مجازات این زنان عنوانشده است. سقطجنین تنها درصورتیکه به زندگی مادر به دلیل بارداری درخطر باشد مجاز است.
اما در واقعیت این امر متفاوت است فرزند آوری همچنان یکی از انتظارات جامعه از زوجهاست اما به سبب فقر زوجها به فرزندان کمتر راضی هستند و شیوههای جلوگیری پذیرفتهشده است از طرفی دیگر با توجه به هزینههای بسیار بالایی که فرهنگ و اعتقاداتشان بر خانوادههای دختردار متحمل میکند قتل فرزند دختر در همان ابتدای تولد یا در زمان جنینی پس از مشخص شدن جنسیت آن امری شایع است به همین دلیل در برخی از ایالتها قوانینی در جهت ممنوعیت آزمایش تعیین جنسیت تصویبشده است
خانوادههای فقیر این عمل خود را اینگونه توجیه میکنند که تحمل درد کمتر در این مرحله از تحمل درد و بدبختی در یکعمر هم برای خانواده و هم دختر بهتر بوده و اینگونه سعی در راضی کردن قاضی غایی هندوئیسم یعنی وجدان شخصی میکنند اما باوجود قانونی شدن سقطجنین همچنان نزد خانوادههای هندویی عملی مذموم و گناه شمرده میشود تحقیقی در بمبئی نشان داد 56 درصد زنان بر این باورند این عمل یک گناه است.
2. بودائیسم:
به اعتقاد بودائیان هستی با بسته شدن نطفه آغاز میشود بنابراین سقطجنین مسلماً گرفتن یک زندگی است که باید از آن پرهیز شود. تصمیم به سقطجنین برای فرد اخلاقاً مضر است اما به دلیل وجود این عمل در جامعه علیرغم بدی آن در ژاپن پذیرفتهشده است و یک روش سازمانیافته تظاهر دینی برای اخفای احساس مسئولیتی که مردم طبعاً در خود احساس میکنند (تقدیم هدایایی به بدیساتوا جیزوسانا) شکلگرفته است
بودائیان دیدگاهی عملگرایانه داشته و بررسی هر مورد را بهتنهایی و توجه به رهنمودهای کلی رفتار عاقلانه و نیت فرد اتخاذ میکنند اگر این عمل از تنفر یا خودخواهی باشد در حکم عملی است که به تنها کارمای بد را به دنبال خواهد داشت اما اگر ریشه در رحمت ونوعدوستی (نجات جان مادر) داشته باشد نمیتوان آن را کاملاً نادرست تلقی کرد
3. یهودیت:
در یهودیت کشتن غیر انسان مجاز است مانند ذبح حیوانات برای غذا، کشتن مگس و قطع درخت و غیره درواقع حتی کشتن انسان نیز در بعضی شرایط مانند جنگ یا دفاع از خود مجاز است در مورد سقطجنین مسئله اصلی این است که از چه زمانی جنین انسان بهحساب میآید ازنظر خاخامها دو زمان منطقی وجود دارد یکزمان بسته شدن نطفه و دو زمان تولد که همان زمان تولد پذیرفتهشده است بنابراین برای سقطجنین ممنوعیتی وجود ندارد اگرچه برای جنین احترام خاصی قائل هستند و نباید برای راحتی والدین و فرار از مسئولیت جنین کشته شود اما سقطجنین سقط انسان و قبیح نیست در مورد موارد خطر برای مادر تا زمانی که جنین از زهدان خارج نشده انسان نبوده و میتوان به جهت نجات مادر او را از بین برد اما اگر بخش زیادی از جنین از زهدان خارج شود انسان شمردهشده و حیات یک انسان (مادر) بر حیات دیگری (کودک) ترجیح نداشته و پزشک مثل دیگر انسانها بدون قضاوت به وظیفه درمانی خود عمل کند
4. مسیحیت:
تعالیم مسیحیت در طول قرون ثابت نبوده در دو قرن اول سقطجنین و بچه کشی معمول بوده و کلیسا با آن مخالفت مینمود بعدها میان جنین شکل نایافته (بدون روح) و جنین روح دار تفاوت قائل شدهاند ابتدا زمانی میانروز چهلم و هشتادم بعد از بسته شدن نطفه و زمانی که مادر حرکت جنین را احساس کند زمان روح دار بودن جنین میدانستند بعدها با پیشرفت علم هفته 28 را یعنی زمانی که جنین در صورت خروج از زهدان امکان زندگی داشته باشد را بهعنوان زمان ممنوعیت قانونی قتل جنین قراردادند و بعدها عدهای در تلاش بودند این زمان را به 18 هفته کاهش دهند
مذهب کاتولیک تنها مذهب مسیحی است که در این قرن احکام دقیقی درباره سقطجنین صادر نموده است و طبق آن در زمان بسته شدن نطفه یک زندگی منحصربهفرد تشکیلشده است و درنتیجه سقط در هرزمانی خطاست و از دیدگاه نظری زندگی رویان و جنینی بهقدر زندگی مادر مهم است اما در عمل اگر لازم باشد یک پزشک کاتولیک حیاتی را به بهای حیاتی دیگر نجات دهد معمولاً مطابق رویه معمول زندگی مادر را نجات میدهد
میتوان گفت باید به هر مورد بهصورت فردی و با در نظر گرفتن سلامتی مادر و خانواده، شرایط باردارشدن زن، سن مادر تصمیمگیری شود
5. اسلام:
اسلام به حیات انسان ارج مینهد و به حفظ آن علاقهمنداست بنابراین جز در مواردی که ادامه بارداری موجب مرگ مادر میشود سقطجنین را مجاز نمیداند غزالی میگوید جلوگیری از بارداری مثل سقطجنین و یا زندهبهگور کردن فرزند نیست چون آن جنایت بر موجودی حاصلشده و دارای درجه است اگر این نطفه علیه و مضغه شود قبح این عمل بیشتر است و اگر روح در آن دمیده شود در زشتی جنایت افزوده میشود و نهایت این قبح درجایی است که جنین زنده از رحم مادر خارج شود
اما ازنظر حقوقی در اسلام پسازآنکه جنین بهطور کامل تشکیل شد و روحی به آن داده شد نمیتوان آن را سقط کرد مگر در مواردی که جان مادر درخطر باشد و عوامل اجتماعی و اقتصادی دلایل معتبری برای سقطجنین تلقی نمیشود چنانچه خداوند در آیه 31 سوره اسرا میفرماید: وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکمْ خَشْیةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیاکمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کبیراً (31) (فرزندانتان را از بیم تنگدستی نکشید ما به آنان روزی میدهیم، یقیناً کشتن آنان گناهی بزرگ است) برداشت بسیاری از مسلمانان این بوده که این آیه شامل فرزندان متولد نشده نیز میشود
بهعنوان نمونه حضرت آیتالله خامنهای سقطجنین را در هر سنی حتی در صورت ناقصالخلقه بودن فرزند جایز نبوده و تنها درصورتیکه اثبات خطر جانی برای مادر به جهت استمرار بارداری و یا بیماری خونی حاد در فرزند که نگهداشتن آن موجب حرج میشود، فقط قبل از دمیده شدن روح را جایز دانستهاند. (استفتائات آیه الله خامنهای).
به امید خداوند در شماره بعدی این یادداشت بحث «مرگ بی درد» را از منظر پنج دین جهان بررسی خواهیم کرد.