ویرگول
ورودثبت نام
H.h.y
H.h.y
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

نامه خصوصي محمد عمراني به جاستين ترودو جان

سلام جاستين ترودوي عزيزم:

مي دانم الان كه دارم اين نامه خصوصي را برايت مي نويسم توحسابي درگير فقراي عمومي كانادا هستي، ببخشيد اما راستش يك اتفاقي افتاده كه بايد حتما با تو درميان بگذارم، هرچند كه تو هنوز هم واكسن كرونايي كه از تو عزيز تر از جانم درخواست كرده بودم را به دستم نرساندي، درصورتي كه رژيم غاصب، به زور تمام مردم ايران گرفتار در پنگال سفاكش را همان ابتدا واكسن زده.

راستش حال و روز من، بازهم مثل هميشه، كه از اوله به دنيا آمدنم اصلا خوب نبوده، خوب نيست، حتي ديشب خانم #مهسا اميني روحت شاد را به خواب ديدم، بنده خدا چقدر پريشان بودند و به من گفتن:

" ممد جان كار جاستين، ببخشيد كار خودت تمام است و ديريازود قرار است به من بپيوندي (كه اين حرفشان مرا بسي نگران كرده)، مگر اين كه به دختران گلم بگويم، كه ايشان گفتند: من راضي نيستم كه به بهانه مريضي ومرگ طبيعي من بنده خدا كه حتي رضا بهروزي جان هم كه ازخودشان است و به مريضي ام اذعان كرده، آنهايي كه دنبال بهانه ايي براي لختگرايي بودند، شرمنده كنند و به خاطر من لباس از تن بِكنَند. حالا هم كه دم پاييز وزمستان است بگو بكشن بيرون كه راضي نيستم به خاطر من سرما بخورند!!! يك چيزي هم در مورد خودم گفتن، كه اينكه اگر دوست نداشتم در رژيم منحوس باشم چرا انقدر برايشان ادا مَدا پس در ميوردم و اصلا پول مگه چه ارزشي داشته و غيره و ذالك كه خيلي قطع و وصل ميشد! و بعد هم گفتند الان كه از اينجا دارم ميبينم كه چطور رژيم غيرغاصب و آزاد فرانسه(كه از قضا دوست صميمي تو جاستين جان هستند)آنهايي راكه حجاب ميگذارند را محدود وجريمه ميكند و آزاديهاي يواشكي اشان راسلب ميكند، قراره...بعد ديگر ادامه ندادند و گفتن گوشتو بيار جلو ممد تا يه رازي بت بگم... بعدم متاسفانه، بنده از خواب پريدم"

*پايان خواب*

خلاصه جاستين جان، دلم ميخواهد بهت بگويم چقدر من عمراني كه عمرا عشقت را ازياد نمي برم، حتي با اين همه بي وفايي كه ازتو عزيز جانم ديدم، باز هم چطور هنوز هم به عشقت پايبند هستم وحالا هم كه من، اين حقير غيركانادايي، عشقم را به تو چندلاقباي بازهم غير بومي كانادايي، ثابت كردم وتمام بي وفايي هاي تو را كه ريشه اش، از رگه هاي زيباي آبي چشمانت كه نشان، از نژاد ساكسوني ات دارد را، تحمل كردم وهنوز هر چند يكطرفه و عاشقانه، به پاي تو عزيز بي وفا هستم، لطفا و خواهشا، تو هم فقط ذره ايي از عشقت را به من ثابت كن وحداقل براي يك بار، آبرويم را نبر و فقط اين بار، توروجان من، اين لطف را در حقم بكن، و اولا اين نامه خصوصي را فعلا علني نكن و درعوض برايم درجا ٥٠ هزاردلار كَشْ بفرست تا منم خوابم رابراي كسي تعريف نكنم، و همينطور براي ادامه خوابم (كه اگر عمري باقي بود و واكسنت هم بالاخره رسيد) و براي خرج و مخارج مهمان هاي خارجي ديگري كه قرار است به خوابم بيايند، لطفا كمي از پول هاي ناچيز، از جيب بي خانمانهاي عزيز و شريف كانادا، كه مشخصا خودشان اين زندگي را انتخاب كرده اند، به من پرداخت كن، كه بعدا حتي شده از مسي يا مكرون جان و حتي شده از بچه هاي منوتو، گرفته و حتما بهت پس ميدهم!

تو كه غريبه نيستي شديد لازم دارم...

ببين واقعا نيازدارما، لطفااااا

لطفااا، خوب؟! لطفا و پلييز، مرسي ومنتظرم

دوستدار هميشگي تو، ممد خودت

كيس كيس ويد لاوْ فراوان

....




نامه خصوصیمهسا امینیعشقعلاقهطنز
فكر، قلم و كاغذ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید