خونه فامیل رفتن سرزدن امروزه بنا به شرایط خیلی پیچیده ای که به وجود آمده و زندگی تجملاتی خود یک صبر ایوب لازم داره، بعد چند ساعت خونه میزبان معذب نشستن و تا فی خالیدون دیگر اقوام رو تعریف کردن و مرور گذشته و حال و آینده با چاشنی انتقادی از سیاست دولت مقایسه اش با اروپا و اینکه ما جهان سومی هستیم ابر قدرت های خبیث نمی گذارد ما پیشرفت کنیم و نگهداشتن چند ساعته گاز معده مخصوصا اگر توالت شون هم داخل پذیرایی باشه و یک درب مسخره نازک بین گوزیدن شما همان و گوشهای تیز دیگران همان، میزبانم مرتب برای خود نمایی یا مرض مهمان نوازی بیش از حد هی هله هوله بیاره بگه بخور تورو خدا تعارف نکنید خونه خودتونه، چند بچه نیمه وحشی قد و نیم قد تخس هم داشته باشه و تو با شکم پر و باد کرده ات آنها بخواد بپره رود مثلا بازی کنه، توهم خودت رو سفت نگهداشتی مبادا اون بچه تپله پدر سگ رود بپره و تو تیلینگت در بره
حالاچند ساعت نشستن روبروی میزبان که اگر مبل داشته باشه شانس اوردی اگر روی زمین با پشتیه دهنت سرویس شده و کلی غذا و میوه به خوردت داده و بعدش چای و تخمه آوردن دورهمی یک فیلم کلوپی کمدی سطح پایین با بازی علی صادقی اون یکی شغال اسمش چی بود؟مجید نمیدونم چی رو دوساعت مثل بز تماشا کنی، وسطای فیلم برای ابراز علاقه به فیلم مجبوری مرتب میزبان رو در صحنه های کمدی کیری و کلیشه ای با نیش خندهای خرکی همراهی کرده و یک چک تایید که مثلا منم مثل خر کیف کردم به پشت مرد خانواده بزنی و دهنتم تا بناگوش باز
حالا خسته از همه چیز خوشحالی که نصف شب قراره بری کپه مرگ تو میزاری، در همین عین یک نکبت دیگه از عکس میزبان که روی دیوار قاب شده تعریف می کند و میزبان میگه: اینکه چیزی نیست بزار من آلبوم خانوادگیم رو بیارم ببینید من چی بودم و چی شدم! منظورش همون سر کچل و قد یک و شصت و پنج اش است، بعد کل دیدن عکس دهه شصتی و هفتادی با اون ژستها، وسط گلای باغچه اون یکیش با شلوار پارچه ای که با ده متر پارچه بصورت چین دار درست شده با اون سبیل سگی کنار حرم دست رو سینه
ساعت از دو گذشته ما همچنان مرور خاطرات می کنیم، در هر صفحه از آلبوم که می رسد جز به جز مکان و زمان رو طوری تعریف می کند انگار ما اون موقع مریخ بودیم تازه روی زمین اومدیم، حرف اش رو قطع می کنم میگم: چطوره کم کم بریم بخوابیم فردا برای نماز خواب می مانیم، در ادامه... هرچند ما مسلمان درستی نیستیم و همه را فراموش کردیم فقط همین نماز برای ارتباط با خدا برای ما مانده، میزبان: احسن مسلمانی به این تواضح و فروتنی ندیده بودم، در ادامه... انشاءالله هفته دیگه خونه شماییم، عه! البته البته قدمتون رو چشم
پ ن: تعریف کلی گویی از وضع زندگی امروز ماست، بعضی هامون سنتی در خانه های قدیمی با آداب رسوم سنتی که متاسفانه نسل فعلی زیاد دوست ندارد، و گروه دیگر در خونه های آپارتمانی با محدودیت های بسیار و از همه مهم تر مرض بنام تجمل گرایی و خود ستایی توام با مدرک گرایی و صدها دلیل دیگر، شرح بالا هرچند کمی طنز است اما تا تجربه نکنید متوجه نمی شید ... ناگفته نماند خود منم عکس های از گذشته دارم که هر دفعه نگاه میکنم خنده ام می گیرد، نه اینکه خجالت بشم بلکه شرایط و فرهنگ جامعه آنطور بود