
درست یادمه هوا خیلی سرد بود و لامپ های خونه رو خاموش کرده بودیم در حالی که دستم می لرزید و شاش شدیدی داشتم در آن موقع سال شبی دو الی سه دفعه شاش و پشکل کاملا طبیعی بود، پرده ها رو کشیده بودیم و یک لحاف پنبه ای زخیم روم پهن کرده بودم، هرچند هوای سردی بود ولی ترس باعث شده بود من عرق کنم و جرات رفتن به توالت را هم نداشته باشم، چون توالت کنج حیاط خونه بود و بادی که به درخت های باغچه می پیچید و زوزه می کشید عمرا خایه می کردم برم بشاشم و سالم برگردم!
ساعت از یازده شب گذشته بود و در آن هوای سرد و سوزناک گربه ها هم جنگ شان شده بود و بر سرهم فریاد می زدند، بخاطر سردی هوا و باد شدید و دیر وقت بودن هیچ صدای از وسیله نقلیه چون ماشین و موتور شنیده نمی شد الی زوزه بادها و گه گداری جنگ گربه ها، با چه ترس و لرزی رفتم یه دونه آدامس پیدا کردم بخورم تا بلکه ادامه فیلم رو بتونم ببینم اما هانطور که می دانید در چنین مواقع آدم هرچه هم شجاع باشه باز کفایت نمی کند.
سنم کم بود و تجربه فیلم های ترسناک نداشتم که این صحنه های جن و دیو حقه های سینمایی است و تلویزیون لعنتی هم آن زمان مثل الان نبود توضیح دهد برادر من خواهر من این اینها همه محض سرگرمی توست و مبادا تخم هایت پاپیون شود، هرچه فیلم جلوتر می رفت وحشتناکتر می شد، تمام عناصر فزیکی و ماورائی دست به دست هم داده بود تا یک شبه سغد مان کند و خلاص، ضرب المثلی هست که میگه: آدم در حالت عادی یک بار مرینه اما کسی که ترسیده باشه دوبار ولی بنده آمادگی سه بار ریدن رو آن شب داشتم!
بعدها تو خط فیلم های بروسلی و جکی افتادیم و فاز رزمی مارا تا باشگاه گونگ فو هم کشان و سخت در تلاش بودیم مثل آنها چند نفری رو فتیله پیچ کنم و انتغامم را از کسانی که زور می گفت بگیرم، هرچه ما بیشتر پیشرفت می کردیم همه را بزنیم نرخ دیه هی بالا و بالاتر رفت به نقطه ای رسدیم که بیخیال باشگاه رزمی شویم و از زدن مردم کتک خوردنش صرفش بیشتره و الان برد با کسانی ایست کتک خوریش خوبه هاهاها
پ:ن راستش امروز وقتی داشتم فیلمی از راسل کرو بنام افسارگسیخته را نگاه می کردم بعد دیدن فیلم خواستم تجربه نوجوانیم را با چند فیلم وحشتناک آن سالها مثل کلبه وحشت و جن گیر... به صورت مختصر اشتراک گذاری کنم و یادی کنیم که چقدر ما کم امکانات و ساده زیست بودیم که این فیلم ها روی ما آثار مخرب هم داشت
پ:ن2 هستم