حدیث " امام زمانه ات را بشناس " عبارتیست مشهور در فقه و کلام
و مرسوم در بکارگیری در قرینه های ساختاری
به گمان بنده، اصول رخ دادن تمامی پدیده های دیکتاتور مآبانه مشتمل بر سه بخش میباشند:
1. دستور دهنده
2. پیام دستوری
3. دستور گیرنده
لذا مادامی که هر یک از این سه رکن حذف شوند این فعل ابتر می شود.
ضمناً برای هر رکن چند شرط لازم است که به ترتیب ذیل بیان می شوند:
1.شروط لازم برای دستور دهنده:
2. شروط لازم برای پیام دستوری (فرمان):
3. شروط لازم برای دستور گیرنده:
جمع بندی:
استفاده از لفظ دیکتاتور به جهت جایگزینی آن با نام اشخاصی که آلوده به این ارکان و شروط شده اند بلامانع است!
در غیر این صورت تهمتی بیش نیست و نه فقط تشویش اذهان عمومی را در پی دارد بلکه خطر لوث شدن و بی اثر شدن بار روانی این کد به هنگام نیاز در آینده، دور از انتظار نخواهد بود.
همچنین در ادامه، یادداشت دوم را نیز میتوانید بخوانید:
*پاورقی:
کلید واژه ی دیکتاتور در این نوشتار شامل تمامی ابعاد معنایی و ویژگی های ساختاری آن میباشد.
دیکته. [ ت ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) مطلبی که کسی املا کند و دیگری بنویسد. (دهخدا)
مترادف واژگانی مانند املا، درست نویسی، تحمیل برابر پارسی: از بر نویسی
همچنین در تعاریف عامه و جهانی عصر جدید ( قرن 20 و 21 میلادی ) به واژه ای بسیار مرسوم تبدیل شده است که در کلام و نوشتار جایگزین نام رهبران جبهه ی متحدین می شود.