ویرگول
ورودثبت نام
حدیث پورپیرعلی
حدیث پورپیرعلی
حدیث پورپیرعلی
حدیث پورپیرعلی
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

حدیث پورپیرعلی

امشب از آسمان دیده‌ی تو

روی شعرم ستاره می‌بارد

در زمستان دشت کاغذها

پنجه‌هایم جرقه میکارد

آن‌چه در من نهفته دریایی است

کی توان نهفتنم باشد

با تو زین سهمگین طوفانی

کاش یارای گفتنم باشد

بس که لبریزم از تو می‌خواهم

بدوم در میان صحراها

سر بسایم به سنگ کوهستان

تن بکوبم به موج دریاها

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

شاعرنویسنده
۳
۰
حدیث پورپیرعلی
حدیث پورپیرعلی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید